باسلام و عرض ادب خدمت شما
خانواده ۵ نفری که فرزند دوم خانه هستم و ۳۲ ساله و متاهل و برادر بزرگم هم فرزند اول و ۳۴ ساله و متاهل و خواهری هم دارم که مجرد و ۲۸ ساله است
مادر بنده از مشکل افسردگی دوقطبی گرایی رنج میبرد و تحت درمان هست با این وجود پدرم سرزنده و شاداب و اهل گردش و تفریح است ... هرچند که بیماری های رماتیسم شدید دارد درکل میگوید از زندگی و زمان باید لذت ببرم
با این حال چند سالی میشود که سالی یکبار سفر خارج از ایران دارد و این احیرا سه ماه پیس با دختری در خارج از ایران آشنا شده و هر ماه یکبار به دیدن ایشان میرود و پول های زیادی برایش خرج میکند
این درحالی هست که مادرم بیخبر از موضوع و فکر میکند پدرم برای کاری داخل ایران یا به تهران برای دکتر رفته و خیلی ساده لوحانه باور میکند
اگر این موضوع را به مادرم بگوییم وضع روحی اش خیلی بد میشه علاوه بر این که افسردگی داره و من و برادرم هم متاهل هستیم و آبرو پیش خانواده همسرمون میره و زندگی ما هم مختل میشه
چه میشه کرد با وجود خانواده مذهبی که همه پدرم رو آدم بسیار متشخص و خانواده دوست میدانند ... لطفا ما رو راهنمایی کنید
با حرف زدن پدرم خیلی تلاش کردیم ولی قبول نمیکنه و میگه درد هام یادم میره پیش دختره میرم احساس جوانی میکمم ...