سلام احمد هستم
پسری 30 ساله
کارمند, فوق العاده باهوش, با اعتماد به نفس پایین و کمال خواهی بسیار زیاد
در شهری کوچک و خانواده فرهنگی با تفکر نیمه سنتی زندگی می کنم.
در محیط کاری با اینکه نیروی شرکتی هستم به عنوان فردی باسواد ، همه فن حریف و اهل کارمی شناسنم.
از نظر روابط اجتماعی فوق العاده ضعیف هستم و تقریبا ادم جذابی نیستم
مشکلی که دارم اینه:
از وقتی که دانشجو بودم دچار دوگانگی شدید در ایجاد ارتباط با جنس مخالف بودم. یعنی همیشه از این موضوع می ترسیدم.
دوستانم عمدتا دوست دختر داشتند ولی من از این موضوع می ترسیدم و همیشه در فکرم ترسی وجود داشت که اگه من دوست دختر پیدا کنم حتما خواهرم هم یه دوست دختر پیدا می کنه یا همسرم ادم سالمی نخواهد بود.
به این موضوع که هرکار بدی انجام بدی به خودتون برمی گرده معتقدم.
الان که 30 ساله شدم این دوگانگی شدیدا اوج گرفته و از یه طرف نیاز غریزی و از یه طرف ترس همیشگی اشوب همیشگی در مغزم ایجاد می کنه.
همیشه پیش خودم می گم نکنه من فردا حسرت دوست دختر نداشتن رو بخورم
نکنه به خاطر عدم شناخت جنس مخالف در زندگی متاهلی دچار مشکل بشم.
نکنه من دوست دختر پیدا کنم و فردا همسرم فردی باشه که من چندمین مرد زندگیش باشم.
پرسشم اینه
در مورد من آیا داشتن دوست دختر را مثبت قلمداد می کنید تو این وضع یا نه؟
دنبال یه جواب نهایم