با سلام و خسته نباشید.من دختری 17 ساله و دانش اموز هستم.حدود یک ماه و نیم انگار ارامش درونیمو گم کردم اتفاق خاصی نیفتاده ولی اکثرا می خوابم و خواب و به هر چیزی ترجیح میدم اینکه نمره صفر بگیرم برام مهم نیست همش چن تا شخصیت درون ذهنم باهم درگیرن و * جدال مزخرف راه میندازن حس هایی گاه متضاد وقتی میخوام بخوابم یا بیدار شم این جدال بیشتر و بیشتر میشه حتی اگه خیلی ام خسته باشم هزار بار باید شیوه خوابیدن مو تغییر بدم تا خوابم ببره و صبحا سر اینکه بیدار شم یا نشم * ساعت می بینی تو تخت با خودم درگیرم ادم عصبانی تری هم شدم
نه بیرون رفتن نه حرف زدن با دوستام نه خانواده نه درس خوندن نه ساز زدن نه نوشتن نه موسیقی نه حرف زدن با کسی ک قبلا باهاش تو رابطه بودم هیچ چیزی بهم ارامش نمیده همش درگیری درونی
یکی درونم میگه تنبل مفت خور بی خاصیت یکی میگه بابا ول کن تو رو خدا دلت خوشه یکی میگه بخواب یکی میگه پاشو یکی میگه سرتو بکوب تو دیوار یکی میگه گه تو زندگی یکی میگه خودتو از پنجره بنداز پایین یکی میگه واقعا حال داری تا لب پنجره بری
هدف داشتم و الان برام پوچ شدن احساس میکنم روحم خیلی اسیب دیده در گذشته و من ولش کردم و الان زخما دارن نابودم میکنن هیچ چیزی برا اروم کردن خودم پیدا نمیکنم حتی منی ک خداناباورم قران خوندم ولی همش در حال سر وکله زدن حتی با تک تک کلمات قران بودم همش پرده اتاقمو میکشم تاریکی به نظرم بهتره و بعدم میخوابم تنها راه نجات از اتمام جنگ چند بعد شخصیت درونم همینه
راه حل لطفا؟افسرده شدم؟پیش مشاور رفتنم ضروری شده؟