دختری ۱۳ ساله هستم
تا یکماه پیش خیلی پر شور و هدف مند زندگی میکردم و تو فکر مرگ نبودم
الان یکماه گذشته
از ترس مرگ نمیتونم بخوابم
یه ندایی تو قلبم میگه قراره بمیرم حس میکنم قراره بمیرم
همش وصیت نامه مینویسم
میدونم اگه بمیرم میرم تو جهنم چون خیلی ادم بدی بودم و نماز نمیخونم
همش میگم خدایا منو نکش
از ترس مرگ شبا قران رو بغل میکنم میخوابم
همش فکر میکنم قراره بمیرم دیگه واسه هدف هامم تلاش نمیکنم میگم که من قراره بمیرم دیگه چرا باید تلاش کنم؟
چرا من اینجور شدم خدایااا
مامانبزرگم هم چند وقت پیش مرد بدتر شدم