سلام
از بچگی داد و توهین و کتک بزرگ شدم تا مدتها عزت نفس پایین داشتم و شاید الانن داشته باشم از همون زمان هیچوقت هیچکسو دوست ندارم(حتی خانوادمو) و هیچوقت برای کسی گریه نکردم و نمیکنم و فقط خودمو دوست دارم ....احساس تنهایی میکنم و احساس میکنم افسردگی دارم اما هیچکس اهمیت نمیده...فکر میکنم تنها کسی که دوستم داره یکی از رفیقامه(فکر بد نکنید همجنسمه)الان کنکوریم ولی با اومدن بابابزرگم همه چی بدتر شده بقیه بچه هاش فقط تو خوردن و پول و ارث و چاپیدن و کندن عالین بدبختی و حمالیاش برای ماست(قبل عمل کرده بود فقط ما زیرش لگن میزاشتیم اونوقت همش قربون اونا میره و نوه مورد علاقش یه دختر پرفیس و افاده زشته که همش عکسای لخت تو اینستا بذاره و با مول بابابزرگم ماشین خوب سوار شه و پز لباسای میلیونی بده) در حالی که همین فرد یه قرونم اونموقع که داشت بهمون نداده...(هرچند اصلا از نظر مالی برام مهم نیست خداروشکر داریم ولی حرسم میگیره که مامانم گریه کرد و اونموقع خیلی بی مول بودیم و گفت برو بمیری هم من به تو نمیدم به اونا میدم) همون فرد وقتی به دنیا اومدم کلی ناراحت شد که یه موقع سیسمونی نخواد بده آخرم نداد با اینهمه ازش متنفر نیستم با این حال که اونقدر از بودنش تو خونم و مزاحم بودنش متنفرم که نمیتونم برم حموم و بیشتر کلافه میشم از یه طرف دوست ندارم خونمون باشه و از طرفی دلم نمیاد بهش چیزی بگم چون گناه داره (همه اون کسایی که دورشون گشته هیچکاری براش نمیکنن و میگن بره خونه سالمندان)هرچند گفتم هیچکس رو دوست ندارم ولی یکم انسانیت دارم در واقع اگه بهش بد کنم عذاب وجدان میگیرم ولی حالا که هست افسردگیم خیلی بیشتر شده و حال روحیم اصلا خوب نیست فقط میخوابم و با اینحال که عاشق درسم هیچ علاقه ای به انجام هیچ کاری ندارم فکر میکنم اومده گند بزنه به زندگیم و بره
نمیدونم چیکار کنم و حالم بده و اگه اینجور پیش برم ایندم نابود میشه چون جز درس هیچ استعدادی ندارم و خانوادمم اونقدر پولدار نیستن که اینده ای جز درس داشته باشم
نمیدونم چیکار کنم لطفا یه پیشنهادی بدید تا آیندم تلاه نشه و بتونم درس بخونم با این اوضاع سخت کنکور... ممنون