من خیلی بچه مثبت و درسخون بودم اهل هیچی نبودم ولی سال 97 با * پسره دوس شدم
دوماه بعدم ولم کرد چون از روی نااگااهی و بی تجربگی رفتم خونش و باهاش اونکارو نکردم و گریه کردم
بهونشم این بود ک تو خیلی وابسته شدی بدتر میشی اسیب میبینی و فلان
خیلیم پسر بدیه مشروب و گل و سیگار و..
من 20 سالمه اون 19 سالشه ولی قیافش شبیه 30 ساله هاست
خلاصه ک بعد س سال دوری دلو زدم ب دریا رفتم دم در خونش
ولی مادرش درو باز کرد
گیج شده بودم . . .. گفتم اشتبا اومدم ورفتم
من واقعا چرا باید همچین کاری کنم ؟
من افسرده شدم درسو ول کردم همرو ناامید کردم قرار بود پزشک شم
ارزوهام ب باد رفتن
از بعد مرگم میترسم وگرنه خودکشی میکردم والا
یکی کمکم کنه
اینکه من رفتم دم در خونش تا ببینمش خییلی چیز انریمالیه !؟