مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

اولین باره می‌خوام یه چیزی که تو دلمه وحسش میکنمو بگم..

212 بازدید
سوال شده فوریه 6, 2022 در مشاوره رایگان فردی توسط اسمی پیدانکردم
سلام،الان اولین وخداکنه اگه البته خدابخاد که این یه تکه کلام فکر میکنم بیشترباشه،آخرین بارباشه که میخام این حس بدروتوصیف بکنم من مدتیه یه چیزی رو متوجه شدم یاشایدم حس میکنم که خیلی خیلی عذاب آوره وهمین الآنم دارم بخاطرنوشتنش گریه میکنم چون داشتم منفجرشدم  وبه هیچکسم نمیتونم بگم چون خجالت میکشم اولین باره میخام بنویسمش،من یه دخترم وحس میکنم چون خواستگار ندارم وسنم داره می‌ره بالا مادرم دیگه دوسم نداره ببینید این حرفو بایه باردوبار تجربه کردن نمی‌گم الان مدتیه مادرم خیلی باهام سردشده دیگه مثه قبل نیست من هیچ رفتارناشایستی ندارم وسعی کنم باهاش حرف بزنم حتی بخندونمش مثه همیشه باشم ولی باور کنید میفهمم رفتارمادرم رو..مشکل اینجاست که خواهرام هم به این رفتاردامن میزنن بگذریم که چطور فهمیدم..اما واقعن دارم عذاب میکشم حتی گاهی به شوخی به مادرم میگم چرا ازمن بدت میادچرادیگه دوسم نداری ااونم میگه مگه چیکارم کردی ینی مثلن میگه که چراازت بدم بیاد..خیلی سخته چون من ازتوی چشماش میفهمم که بازم نسبت بمن یجوری شده،مگه من دست خودمه که سنم داره می‌ره بالا یا خواستگارندارم من خودمم خجالت میکشم وقتی بحث ازدواج وبچه پیش میاد منخودوم آب میشم میرم توی زمین چیکارکنم نشده که منم سروسامان بگیرم نشده که منم زندگی برای خودم داشته باشم قسمت منم این بوده که زیرپای بقیه جارو بکشم وبقول زن برادرم که تیکه میندازه من همیشه میزبان باشم البته این آدم که این حرفو زد خودش داعم تو رنجه چون بخیله وداعم حرص میخوره..ولی همه‌* اینارو شاید بتونم تحمل کنم ولی نگاه‌های سنگین مادرم رو نمیتونم تحمل کنم چرا دروغ من مجبورم تحمل کنم کاری ازدستم برنمیاد تنهام خسته ام...خییییلی خسته م دلم میخواد مثه اصحاب کهف به یه خواب عمیقی برم بااین تفاوت که دیگه هیچوقت بیدارنشم چون نمیتونم پیرشدن وتنهاموندنم رو تحمل کنم وقتی به این فکر میکنم من چطوری نگاهای بقیه رو میخام تحمل کنم یا خودم آینده میخام چیکارکنم من خیلی بدبختم آرزو کردم یه شب فقط یه شب بدون گریه سربزارم رو بالش یه شب خوشحال باشم کی می‌دونه چرا قسمت من غم شد اگه میدونستم خدارو ببینم حتمن ازش می‌پرسیدم...
1 پاسخ
پاسخ داده شده فوریه 6, 2022 توسط ravanshenasesite حرفه ای (135,540 امتیاز)
سلام به شما دوست عزیز

در این مسیر خب شما میتوانید در کنار طی کردن مسیر رشدی خود در زمانی که شرایط ازدواج برای شما وجود داشته باشد می توانید برای ازدواج هم اقدام کنید و خب این به این معنا نیست که اگر شما فعلا شرایط ازدواج را ندارید  قرار نیست دیگر مسیر رشدی دیگری داشته باشید . در هرصورت ازدواج تنها یک قسمت از زندگی هر فردی می باشد و اگر شما بخواهید تنها ارزشمندی خود را به این موضوع گره بزنید خب این باعث می شود که با مشکلات بیشتری مواجهه شوید.

پس بهتر است که دیدگاهای اطرافیان را برای خودشان قرار بدهید و سعی کنید برای مسیر رشدی خودتان برنامه ریزی داشته باشید در کنار موارد بالا اینکه شما با مادرتان به صورت واضح و روشن صحبت کنی هم از اهمیت برخودار است چون نیاز است که واقعا شما بتوانید احساسات خودت را بیان کنی در کنار اینکه صحبت های ایشان را نیز بشنوید تا بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید.
دارای دیدگاه فوریه 6, 2022 توسط اسمی پیدا نکردم
ممنونم از پاسختون صحبت های شمادرسته من بااینکه شاید توذهن خودم گاهی به این موضوع فکر کنم وناراحت بشم ولی سعی کردم برای بقیه این طور نشون بدم که برام مهم نیست ولی مادرم تنها به این فکر میکنه که سن من رفته بالا ومن هنوز مجردم وحتی یه ذره هم برای موفقیتام خوشحال نمیشه و بیشتر دوستدارم من ازدواج کنم تا اینکه شغل مناسب ویادرآمد یا وجهه خوبی داشته باشم،من وافعن ناراحتم ویرایش خودم هم کم کم به یه معضل تبدیل شده وحتی ضعف,بخاطر نگاه‌های مادرم حس اضافی بودن رو میکنم شاید بگید شاید اینطور نیست ومنظوری ندارن ولی نه من با تمام وجودم نگاهااش رو درک میکنم واقعن هم خجالت میکشم که هنوز مجردم...
به مشاوره آنلاین روانشناسی خوش آمدید، مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران و مشاوران مجرب و منتخب کانون مشاوران. مطالب با مضامین توهین آمیز به ادیان، دین اسلام و عقاید و استفاده از کلمات رکیک را گزارش دهید تا حذف شود.
مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

17,190 سوال

28,395 پاسخ

29,767 دیدگاه

2,126 کاربر

سوالات مشابه
1 پاسخ 376 بازدید
2 پاسخ 966 بازدید
...