یه سوال داشتم. من از روز دوشنبست که دیگه رسما مریض شدم تو اتاقم قرنطینه تا الان که پنجشنبست آقام یکبار هم نیومده بگه حالت چطوره، چیزی لازم داری یا ن، فقط دو بار شب اومد گفت بیا توی اتاق بخواب ولی با فاصله. در همین حد. شما بگین یه بار حالم رو بپرسه اصلامیخوام اگه بشه امروز برم خونه مامان. وقتی آقام تو شرایط سخت که مریضم یه لیوان آب نمیده دستم دیگه میخوامش چیکار
دفعه اولش نیست همیشه همینجوریه حتی یک کلمه یک کلمه حرف نمیزنه نمیگه خوبی یا ن دیشب تا صبح بیدار بودم گفتم شاید بیاد یه حالی بپرسه اصلا پریشب رفتم داخل اتاقش گفتم یه لیوان میشه بدی گفت خودم پاهام درد میکنه.