سلام من توی یه دانشگاهی دارم درس میخونم یه روزی توی یه کلاسی یه چیزی گفتم که باعث خنده دانشجویان شد منم ناخدا خواسته عاشق خنده ای یک دختر شدم بعد توی صفحات مجازی دنبالش گشتم سعی کردم بهش بگم ولی روم نشد یعنی هر روز پیام می دادم و پاک کردم
فکر کنم دختره فهمید منو بلاک کرد بعدش من فکر کردم از من بدش میاد تا اینکه هر وقت منو توی دانشگاه میدید خیلی بد نگاه میکرد دو سه بار هم توی تله اش افتادم داشتم یه بار رد میدشم به بغل دستیش اشاره کرد و سرشو انداخت پایین و من زل زده بودم به دختره ، دوستش هم به من زل زده بود ببینه که بهش نگاه میکنم یا نه، گفتم فهمیده دیگه خخخ بعد اون هر وقت منو میبینه چپ نگاه میکرد گفتم شاید از من خوشش میاد به روش نمیاره
بعد یه سال تنوستم به زحمت بهش بگم که ازش خوشم اومده که متاسفانه جواب نداد
اخرش هم من فاز و احساسشو نفهمیدم
اینکه من فهمیدم همه ای دوستاش فهمیدند
میشه یه راهنمایی برام بکنید
اینکه دختره چشه؟
و اینکه من چجوری فراموشش کنم جون داغون شدم هر روز به نگاش و قیافش فکر کردم عکس هاشو داشتم همه پاک کردم به نظرم زیاد خوب نیس مزاحمش بشم
راستش من تا حالا نه با دختری حرف زدم نه هم کلام شدم
دختره وضع مالیش فکر کنم خوبه و من خراب
من در پیدا کردن دوست پسر موندم زیاد توی دانشگاه دوست نمی تونم پیدا کنم چه به برسه به دختره
اگه راهنمایی کنید خیلی ممنون میشم مرسی