سلام وقتتون بخیر
من ۲۴سالمه و فوق لیسانس هستم و تابحال حتی یه خاستگارم نداشتم،تااینکه حدود ۱ماه و نیم پیش با اقایی از طریق نت اشنا شدم و دوبار همدیگرو دیدیم و این اقا از من خواستگاری کردن و اصرار فراوان برای اینکه با خانوادش بیاد و زیر نظر خانواده هامون اشنا بشیم..ایشون هم تحصیلاتشون فوقه،سی سالشونه و بسیار معقول و موجه و ماخوذ ب حیا هستن منتها نظامی هستن و از یه خانواده پرجمعیت،پدرم از اول با شغلش مخالفت کرد و گفت نیاد و مادرمم هم با شغلش هم با تعداد زیادشون مخالفت کرد ولی بهر سختی بود راضی شدن بیان خونمون،پدر مادرم از خانوادش و خودش خوششون اومده ولی همچنان سر حرف خودشون هستن و بخاطر شغلش مخالفن و هرچقدر این اقا میگه من با پدرت یه جلسه مردونه صحبت کنیم پدرم انگار نه انگار..من از این اقا واقعا خوشم اومده همه ایده الای منو داره ولی هرچی سعی میکنم خانوادم راضی نمیشن و تازه جدیدا میگن که ما مخالفیم اگه خیلی میخوایش برو باهاش ازدواج کن بما ربطی نداره و خودت میدونی،توروخدا بگید من چیکار کنم باهاشون،آیا دلیل مخالفتشون منطقیه؟