با سلام و عرض احترام. من مردی ۲۹ ساله هستم و یک سال است ازدواج کردم (یکسال از زمان عقد میگذرد در واقع ۳ ماه است با هم زیر یک سقف زندگی میکنیم). همسرم خانه دار هستند با تحصیلات لیسانس. من خیلی همسرم را دوست داشتم و ابراز محبت میکردم اما چه در دوران نامزدی و چه در دوران زندگی مشترک، ایشون دائما با گوشی مشغول بودند ببخشید اینو میگم اما من چند بار میدیدم گوشی رو با خودشون به سرویس بهداشتی میبردند و ازشون که میپرسیدم حتی با دعوا به من میگفتن اهنگ میزارن و من همیشه بهش میگفتم مگه میشه؟ و ایشون دوباره داد میزدن میگفتن. خلاصه چون من زندگیمو دوست داشتم دیگه این بحثو ادامه نمیدادم و خوشبینانه از کنارش رد میشدم. اما بعد از گذشت سه هفته از عروسی مان متوجه خیانت خانمم شدم(ایشون با ۳ نفر در حد چت بودن و با ۱ نفر گویا فراتر از چت کردن بوده البته این مورد اخر رو مطمئن نیستم) بعد از اینکه به ایشون گفتم بسیار التماس کردن که من اشتباه کردم و خواهش میکنم دوباره به من اعتماد کن. من خیلی توو اون مدت حالم بد شده بود در حدی که ۲ کیلو وزن طبیعی رو در یک هفته کم کردم اما بالاخره بعد از گذشت تقریبا دوهفته با ایشون کلی صحبت کردم و قرار شد دیگه تکرار نکنن. خلاصه ما دوباره شروع کردیم به زندگی کردن من هنوز دلم پر بود از این اتفاق اما سعی میکردم به روشون نیارم تا زندگی رو به کام هردومون تلخ نکنم. اما متاسفانه هفته گذشته دوباره متوجه شدم خانمم با همون اقایی که گفتم رابطه ای فراتر از یک چت کردن بوده، در ارتباطه. که دوباره خانمم شروع کرد به عذرخواهی و... . بهش گفتم من چی برات کم گذاشتم و گفت هیچی. باور کنید نمیخوام از خودم تعریف کنم اما من شرایط مالی ،عاطفی، احساسی و... به طرز عالی برای خانمم مهیا کردم که خودشون بارها اقرار کردن به این قضیه. من دیگه واقعا نمیتونم دوباره اعتماد کنم از طرفی هم نمیدونم دیگه باید چکار کنم. ممنون میشم بنده رو راهنمایی کنید.