سلام.
من یه دخترم و از بچگی میشه گفت زمانی که مهدکودک میرفتم؛ این تصورات رو داشتم و این تصاویر بدون این که خودم بخوام و دلیلش رو بدونم بارها و بارها تو ذهنم میومده و هنوز هم که 24 سالم شده؛ تو ذهنم میاد و این تصورات رو دارم؛ که یک مرد ناحیه تناسلی یک زن یا دختربچه (البته بیشتر دختربچه) رو با دهنش بگیره. مثلا این تو ذهنم از بچگی میومده و هنوز هم میاد که من یه بچه تو همون سنین مهدکودکی هستم و نشستم رو زمین و پاهام رو کاملا باز کردم و یک مرد رو به روم نشسته و خم میشه و ناحیه تناسلی من و اطرافش مثل اون قسمت های بالای پاهام که نزدیک ناحیه تناسلی هست رو با دهنش میگیره و ول میکنه. به ترتیب از اون قسمت بالای پای مثلا راست شروع میکرد میرفت رو ناحیه تناسلی میرفت رو اون قسمت بالای پای مثلا چپ. دوباره اون قسمت بالای پای مثلا چپ رو میگرفت. بعد میرفت رو ناحیه تناسلی بعد میرفت رو اون قسمت بالای پای مثلا راست.(یعنی همون روندی که انجام داده بود رو برمیگشت.) دوباره اون قسمت بالای پای مثلا راست رو میگرفت و بعد ناحیه تناسلی و بعد اون قسمت بالای پای مثلا چپ و یعنی همین روند رو بارها و بارها، پشت سر هم انجام میداد و من بهش نگاه میکردم.
بچه بودم فکر میکردم این اتفاق واقعا برام افتاده و همش دوست داشتم بدونم این چه کاریه؟ هنوز هم دوست دارم بدونم این چه کاریه و اومدن این تصویر تو ذهنم از وقتی بچه مهدکودکی بودم؛ باعث میشد خودارضایی کنم و تو سال های بعدی زندگیم تا سنین جوونی هم همچنان اومدن این تصویر تو ذهنم باعث میشد خودارضایی کنم. من از سنین همون مهدکودکی بودنم به خودارضایی کشیده شدم. تا همین پارسال خودارضایی میکردم که البته یک ساله دیگه خودارضایی نمیکنم ولی همچنان این تصویر تو ذهنم میاد و برام این سوال وجود داره که این چه کاریه؟
من اون مرد رو نمیشناسم. بچه هم بودم؛ مادرم معمولا من رو از خودش دور نمیکرد. فقط مهدکودک میرفتم و سالی یک بار میرفتیم شهرستان خونه خاله ام و من با پسرخاله ام که چندسال ازم بزرگتر بود، میرفتیم با هم تو اتاق پسرخاله ام بازی میکردیم باهم.( تو همون سنین مهدمودکی بودم.) یادمه که پسرخاله ام من رو رو پاش میشوند و با کامپیوترش بازی میکردیم. بازی کامپیوتری مسابقه ماشین سواری داشت. کلی سوت مختلف هم داشت که یکیش رو به من داد. چیز بدی از پسرخاله ام تو اون سنین به یاد نمیارم. مامانم میگفت خیلی هم از پسرخاله ام خوشم میومده و میرفتیم خونشون همش پسرخاله ام رو صدا میکردم که بریم باهم بازی کنیم. برای دوستم که این مسئله رو تعریف کردم گفت: حتما همون پسرخاله ات وقتی بچه بودی تو رو مورد ازار جنسی قرار داده. ولی من فکر نمیکنم کار پسرخاله ام بوده باشه. چون مردی که تو ذهنم میاد بالغه. اما پسرخاله ام اون موقع خیلی بزرگ بوده باشه نهایتا نوجوون باید بوده باشه و من اون مرد رو اصلا نمیشناسم. اگه پسرخاله ام بود که میشناختمش. به نظرتون من تو همون سنین مهدکودکی مورد ازار جنسی قرار گرفتم؟ پسرخاله ام من رو مورد ازار حنسی قرار داده؟ من اون تصویر رو با جزئیات زیاد به یاد میارم از همون مهدکودکی بودنم تا الان. چرا این تصویر تو ذهنم میاد؟ این چه کاریه؟ همش از خودم میپرسم که چرا یه نفر باید همچین کاری با من بکنه؟ یعنی واقعا تو همون سنین مهدکودکی که بودم؛ یه نفر این کار رو با من کرده؟ ما ماهواره هم نداشتیم و هیچ فیلم و عکس پورن و... هم ندیدم. فقط تو نوجوونی در مورد این کار سعی کردم تو اینترنت تحقیق کنم که بفهمم چه کاریه. فهمیدم انگار شبیه سکس دهانی هست. به نظرتون عجیب نیست که از بچگی تا الان چنین تصویری تو ذهنم میاد و من رو به این فکر فرو میبره که چرا یه نفر باید چنین کاری کنه با من؟ و در حالی که من اصلا من نمیدونم این چه کاری هست؟ و تو ذهنم میاد که وقتی من تو سنین مهدکودکی هستم و خیلی سنم کمه یه مرد این کار رو با من انجام میده؟