سلام دختری ۲۹ ساله هستم که تقریبا دو سال و نیم از عقد و دو سال از زندگی مشترکمون میگذره...اما از ۱۴ سالگی با همسرم دوست بودم و بعد از مخالفت های زیاد خانوادم بالخره در ۲۵ سالگی بعد از کلی اصرار و پافشاری همسرم، خانوادم راضی به ازدواج ما شدن...حالا که اومدم تو زندگی مشترک خیلی رفتارش باهام بده...تو این دو سه سال هر بار که ازش پول خواستم باهام دعوا کرد به شدت خسیسه...اما کلا همه ی مشکلم به خاطر خساست نیست خیلی گیر میده...به همه چیز گیر میده...به تمیزی خونه...به ساعت خواب و بیداری...به حجاب...خیلی رئیس بازی درمیاره...دائم زور میگه...از اول تو اون چهارده پونزده سالی که باهاش دوست بودم میدید که من یه دختر امروزی هستم و به هیچ عنوان پوشیده نیستم...اما الان هر بار که میخوایم بریم پیش خانوادش به نوع پوشش من گیر میده...الانم دیگه واسم گارد کتک میگیره و حمله میکنه...ولی منم پا به پاش اونو میزنم و اصلا کم نمیارم...بهم میگه طلاقت میدم و هیچی بهت نمیدم...اگه حق و حقوقم بخوای سالی یه سکه بهت میدم...خونه و ماشین و مغازه داره ولی از اول به اسم خودش نزده و به اسم باباشه...ولی خودش خریده...میگه من از اول فکر همه چی و کردم...میگه شک نکن زوده زود یکی و جایگزینت میکنم... حالا میخوام طلاق بگیرم...ولی با اون همه مخالفت خانوادمو اصرار من واسه ازدواج با این مرد،،روم نمیشه از اونا کمک بخوام...نمیخوام سرکوفت بشنوم...چیکار کنم؟