سلام من مادر بزرگم سکته کرده و حالش خیلی بده من قبلا وسواس فکری داشتم ب مرور بیشتر شد الان که مادر بزرگم اینجور شده واقعا ارامش ندارم ارومم ارومم یهو یادش میوفتم اصا کنترل افکارم از دسم خارج میشه همینجور تصویر بقیه * خانوادم جلو چشمم میاد ک اینجورن خدایی نکرده و همش خودمو سرزنش میکنم ک چرا همچین چیزی توی ذهنم میاد جوری بهم فشار اومد ک خودمو اینجور نفرین کردم بعدش توبه کردم نمیدونم حالا نفرینه گذشت ازم یا از هرکی ک یهو میاد توی سرم یانه
ممنون