سلام
من و دوست پسرم واقعا همو دوست داریم..
و قصدمونم ازدواج هست..
اما متاسفانه مامان و باباش فهمیدن بعد از فهمیدن مامان بابای من، و خیلی دعواش کردن.
بعدش اون اومد بهم گفت خیلی ابرو ریزی داره میشه و بد میشه اگ بیشتر باهم باشیم...
منم از اونجایی ک خودمم ب نظرم بد بود ک باهم باشیم بش گفتم ارع خیلی اشنباه کردیم...
و گفت نمیخام اوضاع بدتر شه و بیا الان باهم نباشیم و بعدا باهم باشیم،
و تصمیم گرفتیم الان نباشیم ک بعدا بتونیم ازدواج کنیم قشنگ...
اما خب من الان ک فک میکنم
نکنه اصلا نیاد هیچ وقت خواستگاریم؟
نکنه کلا الان همه چی تموم شده؟
چیکار کنم..من واقعا بدون اون نمیتونم زندگی کنم
چجوری بش اعتماد داشته باشم..
