سلام
اگر میتونید خواهش میکنم کمکم کنید...
هرچند دیگه چیزی درست نمیشه هیچوقت...
من سه سال علاقه مند به پسری بودم اونم حدود 5سال عاشق من بوده...
که بعد این مدت بهم رسیدیم و دوست شدیم..
و حدود 1ماه خیلی بیرون رفتیم،چت کردیم و...
و متاسفانه خانواده من فهمیدن..
و خب خیلی دعوام کردن و اون پسر رو هم بهش حرف زدن.
و من کلا حالم داغون داغون شد...
ولی حداقل یه امیدی برام مونده بود که خوبه مامان بابای پسره نفهمیدن...
چون اگه مامانش بفمید، دیگه من یه دختر خراب میشدم تو چشمش و هیچ وقت نمی اومد بگیره منو برا پسرش...
و خب دقیقا همین اتفاق افتاد.
پدر مادر اون هم فهمیدن..مامانش تمام عکسا و چتای منو دید تو گوشی پسرش و ب پسرش گفته میاد سراغ من...
و خب الان من چرا دیگه دارم نفس میکشم؟
چرا دیگ زندگی کنم
دیگه همه چی تموم شد درستع؟
ببینید من، با این کشور، با این شهری که توش زندگی میکنم، با این فرهنگا، هیچ وقت نمیتونم ثابت کنم بع مامان باباش که من فقط پسر شمارو دوست داشتم...
برا همین باش دوست شدم..
وگرنه اصلا دختر خرابی نیستم...مصل این دخترایی نیستم ک روزی با یه نفرن...
و قصدم فقط ازدواج بود..
خیلی اشتباه کردم درسته..میدونم اشتباه کردم...
اما خب نمیفهمن ...چیکار کنم،،،چیکار کنم که دیگه یع دختر بد و خراب شدم جلوشون؟
دیگه همه چی خراب شده؟
بخدا من اشتباه کردم میدونم خودمم پشیمونم...
دیگه ینی نمیان خواستگاری من؟
یا اون پسره اگ واقعا منو بخاد همخ چی درست میشه؟
چجوری ثتبت کنم بشون ک دختر خوبی بودم و هستم... و اشتباه کردم یه لحظه...
؟