مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

بین خانوما کسی هست که از سلطه داشتن روی یک مرد لذت ببره؟

1,087 بازدید
سوال شده می 2, 2022 در مشاوره رایگان فردی توسط بی نام
باز کردن از نو می 4, 2022
کسی هست بین شما خانوما که از دستور دادن و سلطه روی یک مرد لذت ببره؟

مثلا این که ازین که یک مرد همش به اون خانم بگه چشم و دستوراتش رو انجام بده لذت ببره
4 پاسخ
پاسخ داده شده می 2, 2022 توسط بی نام
اگه فتیش اسلیو داری و دوست داری برده بشی
بیا برده * خانم من شو میدم با دیلدو بکنت جلوی خودم
دارای دیدگاه می 2, 2022 توسط بی نام
مثه این که زنت بدجور جرت داده ک دیلدو دیلدو میکنی

تا وقتی تو هستی زنت نیاز ب کردن بقیه نداره
دارای دیدگاه می 2, 2022 توسط بی نام
معلومه خیلی خوشت اومده که پیگیری **** بیا بیا بدم تو رو هم بکنه
خخخ
دارای دیدگاه می 2, 2022 توسط بی نام
من پیگیر نیستم تو خیلی بهت حال داده که میخوای حالتو شریک شی...
دارای دیدگاه می 3, 2022 توسط بی نام
چرا دیگه تموم تایپیک ها رو میخونی
خوشت اومده روت نمیشه بگی ایرادی نداره بیا دوتایی میکنیمت حالشو ببر
مادر جنده **** خارتو گاییدم
دارای دیدگاه می 3, 2022 توسط بی نام
برو کیرم ب کس ننت بره
تو هر بخشی پلاسی بعد ب من میگی پیگیر
**** لاشی
پاسخ داده شده می 4, 2022 توسط مری
من خودم خوشم نمیاد و دوست دارم مرد همیشه اقتدار خودشو داشته باشه
دوست دارم حد وسط باشه ن زورگو باشه نه زن ذلیل ..جنتلمن باشه
دارای دیدگاه می 9, 2022 توسط در جواب مری:
* کلمه جنتلمن افتاده دهنتون هی میگید با جنتلمن و کراش و لاکچری و داف واین کلمات مارو ...اییدید حالم بد داره میشه از فرهنگ لغتای ..یری تون
یه زمان اینگیلیش تایپ میکردن الان با کلمات می...ان مارو.میدونم یه روز تموم میشه این مسخره بازیا.میدونم
پاسخ داده شده اوت 6, 2022 توسط سوفیا
آره من دارممم...
پاسخ داده شده 2 روز قبل توسط Mahdi1370 حرفه ای (820 امتیاز)
ویرایش شده 2 روز قبل توسط Mahdi1370
زن دایی من قبلا اینجوری بود. اون در ۲۳ سالگی با دایی ۳۱ ساله من ازدواج کرده بود و خیلی سلطه روی اون داشت. همیشه با تعریف کردن خاطراتی که موجب شرمندگی دایی من می شد، اون رو در جمع تحقیر می‌کرد. برخی وقت ها هم با مقایسه کردن شوهرش با همسر یا فرد دیگری، او را در جمع، خوار و خفیف می‌کرد.‌ در دوران کودکی با خودم میگفتم که این بشر چرا یه ذره جلو دهن زنش رو نمیگیره. خلاصه همیشه دایی من رو تو جمع تحقیر و سرزنش می کرد و دایی من همیشه مجبور به چشم گفتن بود. زن دایی ام جلوی دایی ام با مردهای فامیل، حسابی گرم می‌گرفت. کلا دایی ام، تو زندگی هیچ اختیاری از خودش نداشت و همه چی امر خانومش‌ بود. نمی دونم شاید به این دلیل بود که زن دایی ام لیسانس و دایی ام سیکل داشت. یا شاید به این دلیل که زن دایی ام ناظم مدرسه بود، این ویژگی رو داشت؛ همه دخترا عین سگ ازش میترسیدن. نمی دونم؛ شاید هم به خاطر اینکه قد زن دایی ام بلندتر از قد دایی ام بود (قد زن دایی ام حدود ۱۷۸ و قد دایی ام حدود ۱۷۵ بود؛ اما چون قد زنها همیشه یکم بلندتر دیده میشه؛ واقعا اختلاف قدشون زیاد دیده می‌شد. خلاصه من از وقتی که با رابطه ارباب برده ای آشنا شدم، همیشه توی این فکر بودم که نکنه زن دایی من، یه میسترس و دایی من، برده اش است.

اما از وقتی که دختر اون ها ازدواج کرده (حدود دو سال پیش)، اوضاع از این رو به اون رو شده. الان زن دایی من ۴۵ سالشه و مثل یک برده، کاملا مطیع شوهرش هست. انگار سحر و جادو شده. به خواست دایی ام، دیگه سر کار نمیره و چادر سرش میکنه؛ قبلا اینجوری نبود. دیگه هیچی نمیگه و خیلی کم حرف شده. بیشتر وقت ها، میاد روی مبل کنار داییم میشینه و دایی ام هم دستش رو میندازه دور گردنش و اون هم سرش رو روی شونه های دایی ام قرار میده. از اون جالب تر اینکه وقتی کنار دایی ام روی مبل نشسته، دستاش رو پشتش قرار میده انگار که دستاش از پشت بسته شده اند. یه چیز جالب هم اینکه سینه های زن دایی ام نسبت به قبل خیلی بزرگتر شده (شاید حدود ۱۰۰ درصد رشد). نمی دونم شاید به خاطر اینه که دوباره با دایی ام وارد رابطه جنسی شده یا به خاطر اینه که دوباره خصوصیات زنانه پیدا کرده. قبلا با اینکه لباس های تنگ و روسری کوتاه میپوشید اما سینه های کوچک و افتاده ای داشت؛ اما الان با اینکه چادر رنگی و روسری قواره بزرگ سرش میکنه، سینه های خوش فرمی داره و حجم سینه هاش کاملا معلومه. خلاصه اون که قبلا دایی ام رو آدم حسابی نمیکرد، الان جلوی همه به دایی ام میگه چشم و حسابی رام رام شده. الان نون تیکه میکنه واسه شوهرش که لقمه بگیره، استخون مرغ رو برای شوهرش جدا می‌کنه، خار ماهی رو واسه شوهرش در میاره... همین دیشب که برای عید دیدنی خونه اونا رفته بودیم، لیوان چایی شوهرش رو هی دست می‌گرفت و فوت میکرد که خنک شه و بعد میداد شوهره بخوره چایی رو... دایی ام رفت دستشویی و زن دایی ام با حوله دم در دستشویی واستاد تا شوهره بیاد بیرون... کلا یه جوری شده که هر کی اون رو ببینه، فکر میکنه اون از ترسش این کارا رو می‌کنه! درست عیییییین یک برده هست برای دایی ام. نمی‌دونم شاید این دفعه دایی ام سلطه گر و زن دایی ام سلطه پذیر شده باشه.
دارای دیدگاه 2 روز قبل توسط Map1992 ممتاز (140 امتیاز)
وضعیت دختر دایی تون که ازدواج کرده چجوریه؟ چون گفتین که بعد از ازدواج دختر دایی تون، رابطه دایی و زن دایی تغییر کرده...
دارای دیدگاه 2 روز قبل توسط Mahdi1370 حرفه ای (820 امتیاز)
اتفاقا وضع دختر دایی ام بدتره... خیلی شوهر ذلیله... البته دلیلش معلومه؛ چون هم اختلاف سنی زیادی با شوهرش داره، هم اختلاف قدی، و هم از لحاظ هیکل خیلی ازش کوچکتره... شوهر دختر دایی ام که اتفاقا پسر یکی از دوستای دایی ام است، ۳۳ سالشه و فکر کنم قدش بالای ۱۸۵ هست. خیلی خیلی هیکلش درشته، از این تیپ هایی که بدنسازی میرن و فکر کنم وزنش ۱۲۰ کیلو باشه. اما دختر دایی ام ۲۰ سالشه و قدش ۱۷۲ و خیلی لاغر و نحیفه. حالا ما عادت کردیم؛ ولی وضعیت این زوج یه خورده خنده داره. اگه ازشون عکس بگیرن و توی اینترنت بگذارند، خیلی ویو میخوره...
دارای دیدگاه 2 روز قبل توسط Map1992 ممتاز (140 امتیاز)
همونه دیگه... این داماد قوی، مادر زنش رو سر عقل آورده...
به مشاوره آنلاین روانشناسی خوش آمدید، مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از دیگر کاربران و مشاوران مجرب و منتخب کانون مشاوران. مطالب با مضامین توهین آمیز به ادیان، دین اسلام و عقاید و استفاده از کلمات رکیک را گزارش دهید تا حذف شود.
مشاوره تلفنی حضوری آنلاین
۰۲۱-۲۲۲۴۷۱۰۰
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

17,017 سوال

27,721 پاسخ

29,298 دیدگاه

2,827 کاربر

سوالات مشابه
1 پاسخ 114 بازدید
2 پاسخ 174 بازدید
1 پاسخ 370 بازدید
2 پاسخ 1,425 بازدید
...