با سلام
من و همسرم 15 سال پیش عاشقانه با وجود مخالفت های پدر و مادر بدلیل اینکه همسرم از ازدواج قبلی طلاق گرفته بودند انجام شد . من کارمندم و حقوق مختصری دارم و همسرم خانه دار است و یک پسر 14 ساله دارم بسیار باهوش و علاقمند به من و مادرش. همسرم همیشه از کنایه ها و انتقادهای مادرم و رفتارهای تبعیض آمیز آنها با وی و دو عروس شان می نالند که البته حق با ایشان است . همسرم زن بسیار صرفه جو و در زندگی فداکار است . چند وقت پیش تصادف کردم و همسرم چند مهره اش به هم چسبیده است و می بایست عمل کند لیکن دکتر گفته فعلا عمل لازم ندارد .از آن روز اعصابش به هم ریخته است و چند وقت پیش با هم رعوا کرده بودیم و من از روی عصبانیت گفتم طلاقت می دهم هرچند تصمیم عملی برای این کار نداشتم و از روی عصبانیت گفتم . اون هم گفت راهی را پیش خواهم گرفت که برگشتی وجود نخواهد داشت . از آن روز به بعد بسیار با دوستش در تلگرام و واتس اپ است وقت و بی وقت . البته برای کارهای خانه کم نمی گذارد . بسیار هم گفته بخاطر پسرم با تو زندگی می کنم . ولی من عاشقانه دوستش دارم ولی او مدام به من بی احترامی می کند چه جلوی پسرم و چه جلوی پدر و مادرش . شب ها چون بدلیل کمردرد تا دیروقت خوابش نمی برد و بنابه نظر خودش برای رهایی از درد به واتس آپ و تلگرام پناه برده است . شب ها تا دیروقت تا ساعت 3 پای واتس اپ و تلگرام است . البته بر روی گوشی اش برای اینکه من و پسرم دست به گوشی اش نزنیم رمز گذاشته است و عنوان کرده است پسرم نباید به مطالبی که خانم ها برای هم می فرستند و شاید غیراخلاقی باشد دسترسی داشته باشد . چند شب پیش یک کاربر با نام زنانه دیدم که البته مطالبش بیشتر مردانه می خورد و همسرم برای او فرستاده بود قلبم برای توست و روزهای خوبی با تو دارم .
وقتی با شماره آن تماس گرفتم مردی پاسخ داد . ظهرکه به منزل رفتم خانمم عصبانی گفت با کی تماس گرفتی ؟ اظهار داشت آن مرد همسر آن زن است و به زنش شک دارد و شماره های ناشناس را پاسخ می دهد و چون دیده که تو بودی زنش و فرزندش را زده است .
اما دیشب دیدم باز هم با ان زن پیام رد و بدل شده بود و در پیام به او داده بود که " تو خوبی و با خوبی مثل خودت ازدواج کن . من اهل خیانت نیستم . قلب من مال توست . من هر هر کاری کردم نتوانستم به تو برسم . من اخر راهم . تو برو ازدواج کن . بهترین روزهایی را که داشتم با تو بود "
حالا مانده ام چکار کنم . پسرم در دعوای دو ماه پیش به مادر زنم گفته بود می خواهم خودم را بکشم " از آینده پسرم می ترسم . من عاشقانه همسرم را دوست دارم . اما او مدام مرا مسخره می کند و مدام حرف های دعوای دو ماه پیش را می گوید و می گوید تو مرا طلاق دادی . من فقط با تو همخانه ام " چکار کنم .
نمی خواهم متن من در سایت مشاهده شود و بصورت خصوصی برایم پاسخ را ایمیل کنید .
ممنون .