سلام...من یه دختر 18 ساله هستم که با یه پسر 21 ساله یه مدت در ارتباط بودم اونقدر روحیات و عقایدمون شبیه به هم بود که هر دو از کنار هم بودن احساس رضایت میکردیم تا اینکه ایشون متوجه شد من بهش دروغ گفتم راجب اینکه کسی در گذشته تو زندگیم نبوده و ترکم کرد الان تقریبا 5 ماهه از رفتنش میگذره تو این مدت عذرخواهی کردم خیلی باهاش حرف زدم پیام دادم خواستم منو ببخشه و بهم فرصت دیگه ای بده اما نپذیرفت به نظر شما رفتار درست در مقابلش چی میتونه باشه...من تو این مدت یه ثانیه نشده بهش فکر نکنم واقعا عصبیم میکنه این شرایط...من قبول دارم اشتباه کردم و با همه وجودم پشیمونم ولی دلیلم از پنهان کردن فقط و فقط ترس از دست دادنش بوده نمیتونم از فکرش بیام بیرون
اونم در جوابم میگه اعتمادم رو از بین بردی و دیگه حتی نمیتونم حرفای دیگران رو باور کنم...حسرت یه بار دیگه شنیدن صداش داره دیوونم میکنه من تا پای افسردگی رفتم هر شب با خواب اون و با گریه بیدار شدم و تا صبح قدم زدم تو اتاقم...چیکار کنم...اونقدر اذیت شدم که از شنیدن کلمه دروغ بهم میریزم و غمگینم میکنه...کاش میدونست چقدر دوسش دارم...این اذیتم میکنه که رابطمون میتونسته درست بشه اما اون اصلا سعی در درست شدنش نکرد و راحت کشید کنار حتی به من فرصت جبران نداد یهو که نباید همه چی درست میشد فقط کافی بود به خودمون زمان میدادیم