سلام خانوم یه موضوعی هست که باید بهتون بگم و مطمعنا بهمکمک میکنین چون واقعا اینو نمیتونم به کسی بگمو خیلی تو خودممیریزم .من ۱۵ سالمه و پارسال یه دختره کنارمیم بود که به مدته سه ماه از مدرسم رفتو مدرسشو عوض کرد .تو این مدتی که بود واقعا بهش حسه خوبی داشتم و خیلی دختره خوبو خوش برخوردی بود و من کمکم بهش حس پیدا کردم و بگم این دختر اصلا استیله پسرونه نداشت به هیچ وجع دقیقا مثل خودم دختره خوبی بود و وقتی که رفت فهمیدم چقدر سخته دوری ازش و خیلی خیلی شدید بهش وابسته شده بودم و همش از دوریش گریه میکردم و شمارشو داشتم و با هم حرف میزدیم دقیقا حسی که من بهش داشتم اونم داشت و دقیقا مثل خودم بهم وابستگیه شدید پیدا کرده بود حتی زنگ میزد فقط از دوریم پشته تلفن گریه میکرد خلاصه خیلی سختی کشیدیم و بهم ابراز کردیم و حسامون متقابل بود بعد تابستون شدو قرار بود من ساله بعد برم پیشش یه مشکلی پیش اومدکه نتونستم برم خانوادم مخالفت کردن و ما کلی منتظره هم بودیم من انتظار کشیدیم اخرم یکی نشد مدرسه هامون و وقتی بهش گفتم همش بی تاقتی میکرد و خیلی عاشق هم بودیم و دوری از هم خیلی سخت بود کارمون گریه کردن بود و خلاصه اوله مهر شدو خانوادم بزور منو تو اون مدریه قبلیم فرستادنو قبل از اول مهر همش گریه و بی تاقتی میکردم و هیچ کس این موضوعو نمیدونست همینجور حاله دوستم که الان تمومه زندگیمه و حاضرم براش جون بدم مثه من بود
الان واقعا مدرسه برام یه چیزه به معنیه بدون اون نمیتونم به زندگیم ادامه بدم تمومه زندگیمه عاشقتم و دوریش خیلی برام سخته به نظرتون چیکار کنم لطفا کمکم کنین همش دارم تو خودم میریزم و از دوریش دارم نابود میشم دقیقا اونم همینطوریه بدونه همنمیتونیم زندگی کنیم خچدم عذاب وجدان دارم به نطرتون چیکار کنم؟؟