سلام من دخترم ۲۴ سالمه دو سالی هست که از تلگرام با یه اقایی اشنا شدم اولش که بهم گفتن مجرده و شغلش هم مغازه داره ولی بعد ۶ ماه متوجه شدم که زن داره و ۸ سالی میشه که ازدواج کردن ولی بچه ندارن ... بنا بر یه سری دلایل باهاش وارد رابطه شدم و دو بار باهاش تهران قرار گذاشتم که هر دو بار یکی دو روز با هم بودیم ولی رابطه مون جوری بود که به بکارت من اسیب نزنه .... الان واقعا پشیمون شدم ذهنیتش و دین و دنیاش فقط سکس و هوسه .... با این حال گاهی که پیام میده و من دیر جواب میدم میگه خیره نکنه با یکی دیگه هستی و فلان .... منم دانشجو ام و خونوادم خبر ندارن الان امروز زنگ زده میگه واقعا به رابطه با تو نیاز دارم و فلان ولی من بهش گفتم نمیخوام اما خیلی بهم گیر داده و اصلا ول کن نیست خیلی ازش میترسم یه بار جوابشو ندادم زنگ زد خونه مون .... الان نمیدونم چیکار کنم که دست از سرم برداره واقعا پشیمونم و میخوام که سایه ش از روی زندگیم برداشته بشه ... البته تحدید نکرده منو و خداروشکر عکس و چیزی هم نداره ولی در کل ول کن منم نیست احساس خفگی بدی دارم مممنون میشم راهنمایی کنین تو رو خدا .... خیلی حالم بده از این طرف هم یکی از استادام خواستگاری منو کرد و من ردش کردم چون واقعا پشیمونم و دوست ندارم چنین ظلمی رو به کسی بکنم تو رو خدا بهم کمک کنین اینو هم بگم که من بروجرد زندگی میکنم و این اقا هم تبریز و اینکه همشهری نیستیم