سلام. من خواستگاری داشتم که بسیار به من علاقه مند بود.در محل کار باهم آشنا شدیم. چند ماه جهت آشنا شدن با هم رابطه داشتیم.خیلی خیلی به من علاقه داشتن و هر کاری که از دستشون میومد برای خوشحالی و راضی کردن من میکردند به طوری که برای دیگران شگفت آور بود. جوان کاری مهربان و پایند به اصول اخلاقی و خانواده هستن. اما من وقتی با ایشون در رابطه بودم احساس خوشحالی نمیکردم. احساس میکردم از نظر اهداف زندگی باهم فاصله * زیادی داریم. من علاقه مند به ادامه تحصیل در خارج از کشور هستم و ایشون مخالف ادامه تحصیل هستن و به شغلی که دارن قانع هستن. من ایشون جواب منفی دادم و حتی محل کارم رو هم عوض کردم. اما با گذشت 2 سال به خاطر محبت عمیقی که به من داشتن نمیتونم ایشون رو فراموش کنم و مطمئن هستم هیچ کس نمیتونه عشقی که ایشون به من دادن به من بده. فکر میکنم اگر چنین عشقی به من داده نشه قطعا قادر به ادامه زندگی مشترک نیستم البته باید بگم فقط بخاطر عشق نیست . از جهات مختلف ایشون رو با مردهای اطراف و اقوام مقایسه میکنم و میبینم که بسیار مرد شایسته ای هستن. ایشون هنوز منتظر جواب مثبت من هستن. ولی با توجه مشکلی که گفتم نمیتونم ایشون رو قبول کنم ولی نمیتونم فراموش هم کن. من27 ساله هستم و خواستگار های دیگری هم دارم که به دلیل شرایط خوبشون خانواده اصرار دارن که قبول کنم ولی نمیتونم. لطفا منو راهنمایی کنید.