سلام
خواهش میکنم همه کمکم کنید
۲۷ سالمه 3 ساله ازدواج کردم
بعد این همه مدت همش نگران خانوادمم
همش با خودم میگم کاش ازدواج نمیکردم تا بیشتر پیشتون میبودم
کاش مثل قبل کنارشون میبودم کمکشون میکردم کنارمشکلات باهاشون بودم
و کاش مثل قبل همیشه و هر لحظه کنارشون میبودم
زیاد ازشون دور نیستم و میتونم هر هفته ببینمشون
ولی این غصه و ناراحتی من شده
همش غصه میخورم
ازین دوری رنج میبرم
میرم دیدنشون رنج میبرم
وقتی بر میگردم ناراحتم که چرا تنهاشون میزارم
همسرم و دوستدارم
اما نمیدونم این اضطراب جدایی چیه
حتی اگه بهم بگن برو 10 سال خونه پدرت باش ولی سر 10 سال باید برگردی خونه خودت
میگم به چه درد میخوره
اوایل میگفتم
من دیگه برای همیشه ازون خونه رفتم
و این خیلی رنج آوره