باسلام من یک نوجوانم 16 سالمه و مدتی هست که درگیر یکی شدم و تا به خودم اعتراف کنم که عاشقم مدت طولانی گذشت و همش احساساتمو سرکوب میکردم و میگفتم از اون فرد متنفرم...من با وجود اینکه بیشتر وقتا مثل بچه ها رفتار میکنم عقلم خیلی بیشتر از سنم میفهمه و درک خیلی بالایی دارم وقتی12 سالم بود یکی از اطرافیانم که تو سن جوانی بود شکست عشقی خورد و من مو به مو تمام حالات و حسشو درک میکردم با اینکه اونموقع حتی به فکر عاشقی هم نیفتاده بودم...
من دختر زرنگیم و تو تیزهوشان درس میخونم و خلاصه کاملا میدونم که الان نباید با این چیزا حواسم رو پرت کنم و به فکر هدفم باشم ولی عاشق شدن دست خودم نبود:) ولی خب با این وجود تا قبل از رسیدن به هدفم قرار نیست وارد رابطه شم فقط میخوام از عشق طرف مقابل اطمینان داشته باشم
باتوجه به اینکه طرف مقابل هم توی سن نوجوانیه و با توجه به شناختی که من دارم اونجوری نیس که بخواد چشم و گوشش رو ببنده و خب پسر است دیگر!! چند باری شده که بخاطر حرص دادن من افتاده باشه دنبال دخترای دیگه و به دخترای دیگه جلوی روی من تیکه انداخته و من با وجود تمام عصبانیتم هرچقد سعی کردم که فراموشش کنم که اون همون آدمه سابقه ولی موفق نشدم و دلم کوتاه اومده در مقابل عقلم
خلاصه * کلام اینکه من میدونم عشق من نسبت به اون عین حقیقته با اینکه خیلی چیزاش مورد پسندم نیست ولی خیلی دوستش دارم وقتایی که با هم چشم تو چشم میشیم انگار دنیا رو بهم دادن و بدجوری معتاد چشماش شدم
فقط میترسم، میترسم به خاطر سنش حواسش تمام و کمال به من نباشه میترسم جوری که به من نگاه میکنه به بقیه هم نگاه بکنه. اگه بشه جوری فهمید که اون واقعا عاشق منه و از روی هوس و زودگذر نیست (البته ایشون دو ساله که بهم علاقه دارن) اگه * اطمینانی باشه راحت تر میتونم به فکرام سر و سامان بدم و تمرکزم برگرده چون من الان چند سال مهم زندگیم رو میگذرونم و باید تمرکز داشته باشم... یا باید یه اطمینانی باشه و یا هم فراموشش کنم...