سلوم چطورین خوبین
من یه دخترم
راجبه خانوادم مشکل دارم
آقا جریان از این قراره بابام مامانمو اذیت میکنه با حرفاش و با کاراش
از اون طرفم مامانم ۲ تا بچه داره منو اجیم
بعد نمیتونه جدا شه چون استقلال مالی نداره
از اونور دیگه بابابزرگم ( بابای مامانم ) مامانمو هیچ وقت حمایت نمیکنه تازه زخم زبون و اینا هم میزنه
یعنی یه طوری شده مامانم میگه کاش زودتر بمیرم راحت شم
بعد الان امروز تولد آجیم بود که با دختر داییم تو یه روز به دنیا اومدن
داییم اینا از تهران اومدن
بعد داییم مذهبیه صب زنگ زدیم که بریم خونه * مامانجون باباجونم (پدربزرگ سمت مامانم ) ؛ داییم اینام رفتن اونجا میمونن بعد داییم برگشته گفته محرمه با کیک و اینا نیاین
بعد بابای منم دنبال بهونس مامانمو از خانوادش جدا کنه مخصوصا از داییم اینا
مامانم هم یه چشمش اشکه یه چشمش خونه
من دیه نمیدونم چیکار کنم
یکی راهنماییم کنه
واقعا عذاب آوره این زندگی
امسال من میخام کنکور بدم واقعا تحمل ناراحتی مامانمو ندارم بدتر از مامانم گریه میکنم
لطفا یکی نگا کنه واقعا کمک کنه مرسی