سلام دختری هستم ۱۶ سالمه در کودکی به علت طلاق پدر و مادرم مجبور بودم ساعات زیادی از روزم رو در خانه مادربزرگ سپری کنم که ایشون بی نهایت از من تنفر دارند و علتش رو هم متوجه نشدم به طوریکه حتی در زمان کودکی چند بار من رو مورد ازار جسمی مانند سیلی زدن و...قرار دادن و زمانی هم که بزرگتر شدم و دیگه نتونستن با جیغ و کتک خودشونو اروم کنن رو اوردن به خراب کردن شخصیت من پیش چشم دیگران به طوریکه میتونم بگم در چشم بقیه بسیار منفور هستم پدرم هرگز باورم نکردند حتی وقتی این رفتارها جلوی چشم خودشون اتفاق می افتاد به دلیلی علاقه شدید به مادرشون چشم پوشی میکردند تا اینکه بزرگ شدم ک رابطم رو خیلی محدود کردم اما هنوز قصد ازار من رو دارند و هر روز با نیش و کنایه با پدرم صحبت میکنن و پدرم هم من رو مقصر میدونن در ضمن خیلی وقتا خاطرات اون روزها من رو بسیار آزار میده و گاهی کنترل کردن خودم در برابرشون و پایبندی به احترام گذاری برام بسیار سخت میشه.ممنون میشم راهنمایی کنید