منو نامزدم 1.5 سال باهم در ارتباطیم بعد کلی سختی ب خواستگاری و نامزدی رسیدیم با مادرم و مادرش و کاروان دختران دانشگاه نامزدم رفتیم مسافرت میخواستن برن گردش مامانم جا موند من باهاشون رفتم بعد اینکه از اتوبوس پیاده شدیم نامزدم با اینکه مامانش هم بود جا اینکه بگه همراه مامانمی تنها نیستی گفت دوستی پیدا کردی که تنها نمونی من زود رنجم و ناراحت شدم و گریه کردم و قهر کردم مامانش از همون شب رفتارش ب شدت بد شد اخم میکرد با ما حرف نمیزد با ما نمیومد پسرش از ما جدا میکرد رسیدیم شهرمون نامزدم پیام داد هم رفتار تو بچگونه بوده هم مادرم مادرم سر همون قهرت کلا مخالف تو شده مخالفت خونواده میشه حل کرد ولی تو پشتم نیستی جلو جمع منو سکه * پول کردی و... و جدا شد. من بهش حس دارم باید چیکار کنم