سلام
من تحمل با خودم بودن رو ندارم
نمی تونم تحمل کنم خودم رو
همش دلم می خواد به یه کاری مشغول شم که خودم رو یادم بره
درس هم می خوام بخونم همش یاد ناکامی های قبلی می افتم ....
انگار من واقعا مُردم
و خیلی وقته که اثری از من نیست
تقریبا از وقتی که یادم می آد....من یک مُرده بودم.
فقط وقتی اثری از زندگی رد در خودم دیدم که بقیه از خاطراتی میگن که من یادم نمی آد ینی وقتی که خیلی بچه بودم...
....
با این حال چه می شه کرد
انگار باید خودم رو تو یه چالش بندازم
اما ....
چالش یعنی روبرو شدن با خودم
و من از خودم فراری ام....!