سلام. وقت بخیر
من حدود دو ساله با آقایی آشنا شدم در این مدت ایشون خیلی خواستار ازدواج بودن و دقیقا رفتارش با من عین ملکه بود و بیش از حد عاشق هم بودیم و رسما بدون هم نمیتونستیم باشیم تا اینکه چند ماه پیش برای یه حماقت و بچه بازی من بهشون چتی خیانت کردم و ایشون متوجه شدن و برای دو روز منو ترک کردن و با اصرار و خواهش من بهم برگشتن و منم کتمان کردم من خیانت کردم ایشون هم فرمالیته منو بخشیدن چیزی که منو اذیت میکنه اینکه ایشون دیگه اون اطمینان به ازدواج با منو ندارن و خیلی راحت میگن دیگه عشقشون به من عین قبل سوزان نیست و به راحتی با من بد رفتاری میکنن و میگن در شرف ترک کردن من هستن و حتی عین قبل بهم ابراز عشق نمیکنن.. من به شدت به ایشون وابسته شدم و عین اوایل رابطه که ایشون دنبال من بودن و نگران این بودن من ترکشون کنم الان من نگرانم ترکم کنن.. نه ایشون نه من میدونم نمیتونیم همو ترک کنیم ولی این رابطه به شدت آسیب دیده و ایشون بخاطره مشکلات مالی که دارن نمیتونن زیاد تلاش کنن برای ترمیم رابطه و بیشتر مشغول کار هستن و من حس میکنم باره ترمیم رابطه رو دوش منه و هیچ ایده ای ندارم چطور باید درست کنم این رابطه رو..خیانت من از روی دوس نداشتن یا مشکل تو رابطمون نبود یه بچه بازی بود اما به کلی اعتماد ایشون از بین رفته و رفتارشون چون به شدت با قبل فرق کرده من خیلی زود ناراحت میشم وارد بگو مگو و بحث میشیم... من نمیخوام رابطمون تموم بشه میخوام ترمیم کنم رابطه رو و تجربه ثابت کرده تمام حالات و مود ایشون به رفتاره من بستگی داره و منم الان تو بدترین شرایط از نظر روحیم و همین باعث چاقی بیش از حدم شده و ایشون از این چاقی ناراضین و این داستان باعث کاهش عزت نفسم شده و من نمیدونم الان چکار انجام بدم برای خودم و رابطه م... مرسی از راهنماییتون