سلام
من ادمی ام که خیلی خنثی ام ...یعنی واقعا بعضی وقتا فکر می کنم یا سنگ یا جسم هیچ فرقی ندارم....
نه اینکه ادم ثقیل القلبی هم باشم....شایدم هستم
یعنی اینکه ....خلاصه اش اینه که یه جوریم که از نطر بقیه من یک ادم پخمه ام!!
در حالی که من واقعا این طور نیستم....فقط نمی دونم دقیقا از چی خوشم می اد یا باید خوشم بیاد از چی بدم میاد؟...یا اینکه چجوری هم با مثلا هم کلاسی هام خوش اخلاق باشم و هم اینکه از اونا تاثیر نگیرم.چجوری مودب باشم ولی خودشیفته نباشم...؟
به علاوه دست خودم هم نیست واقعا ...گیج ام!
یعنی مثلا هر کی سوالی ازم بپرسه باید دوبار تکرارش کنه تا من متوجه منظورش بشم.
و عکس العمل و پاسخ من هم در مقابل شخص سوال کننده ....هم کند! هم افتضاح!!
کلا ادم اجتماعی نیستم...واقعا دست خودم نیست انگار
.....
قبول دارم ۹۹ درصد اش برمی گرده به خودم.....و راستش دارم سعی ام رو می کنم که تغییر اش بدم...
اما یه چیزی تو ذهنم هست
اونم اینه که پدرم هم تا حدی ادم اجتمعی نیست....البته نه مثل من .....ولی مثلا خیلی اهل معاشرت نیست نه اینکه اصلا نباشه ولی خب به نسبت می گم
پدربزرگ ام وقتی پدرم ۳ سالش بوده فوت شده بخاطر بیماری
مادربزرگ ام می گه پدربزرگ ام اهل معاشرت نبوده