نا امیدی و خسته بودن

Question

حالم خیلی بده خستم دلم میخواد بمیرم تنهام حوصله هیچ کاری رو ندارم دلم میخواد همش بخوابم خیلی پرخوری میکنم رفتارم تنده  حس میکنم تنها موندم تو اتاقم که الان زندانمه برای درس خوندن موبایلمو ازم گرفتن الان بالب تاب دارم اینجا پیام میدم تمام وسایل نقاشیمو جمع کردم حتی نقاشیایی که رو دیوار ااتاقم بودن  تحت تاثیر بقیه خیلی هستم میدونم بده ولی سردرگمم دودلم قلبم یه چیزی میگه مغزم یه چیزی دلم میخواد هنر بخونم اما دارم بازم برای کنکور تجربی میخونم  امسال سال دوممه نمیدونم چیو باید انتخاب کنم نمیدونم چی درسته دیوونه شدم حتی به خودکشی هم فکر کردم گاهی هم میزنه به سرم از خونه برم کلا رد دادم اینم بگم خیلی رویا بافی میکنم و دیگه خودم خسته شدم از رویا بافتن ولی نمیتونم این کارو نکنم

Answer 1

سلام دوست عزیز
اولا یکم ارتباطاتت ضعیفه که اعتماد بنفست کم شده و زیادی نگاهت به خودت سختگیرانه شده و فکر میکنی نسبت به بقیه بدی و عیب داری،نه عزیزم تو هم یکی مثل بقیه هستی ،معمولی
دوم انگار کتاب موهبت کامل نبودن و امثال اینها رو نخوندی انگار که انتظارات کمال گرایانه در ذهنت پیدا شده،
اول بپذیر که خوب و به اندازه لازم کافی هستی،
بعد که جنگ و فشار روی خودت را تمام کردی
میری سراغ زندگی و کار و درس
که میبینی رشته و کنکور برای نوجوانها در حد یک مسابقه * محلی هست نه لیگ جهانی فوتبال،
وقت زیادی ،هر چی خوندی خوندی فقط با حال و ذهن ِ خوب و سالم بخون تا ذهنت مریض نشه،بعد هم چند سال بعد که بلوغ فکری پیدا کردی ،سر از دنیای واقعی ادم بزرگسال دراوردی،رشته مناسب مورد ِ علاقه ات را هم پیدا میکنی و راحت میخونی و به این نگرانی هایت شگفت زده نگاه میکنی.
قدر معصومیت و زلالی ِ نوجوانی رو بدون و هدر نده و بزرگ فکر کن و با خودت عاشقانه رفتار کن چون انسان به عشق و محبت زنده است.بقیه چیزها کنکور و رشته و...جزییات پیش پا افتاده است.مراقب ِ حال درونت باش
در هر نفسی که میتپی اجازه از عشق بگیر.