با سلام دختر ٢٦ ساله هستم با تحصيلات عالي من و همسرم دندانپزشكيم ٣ ساله ازدواج كرديم همسرم خارج از كشور درس خونده اونجا رابطه زيادي داشته با دخترا ولي من نه اولين رابطه ام همسرمه ايشون اصلا به رابطه فكر نميكنه نه اينكه مشكل جنسي نداره تو برنامه غذايي از محركات جنسي آقايان استفاد ميكنم مثل زنجبيل و خوراكي هاي گرمي ٩٠ درصد رابطه من پيش قدم ميشم خيلي موقع ها كه اصلا جواب نميگيرم پس زده ميشم به ظاهرم ميرسم تو رابطه براش كم نميزارم و اينكه خيانت كنه نه اصلا تو محيط كار باهميم همه جا باهميم كلا اهل خيانت نيست و ما در حالي كه عاشق هم بوديم ازدواج كرديم خيلي احترام ميزاره بهم ولي از اينكه رابطه مثل دو تا زوج جوون داشته باشيم نداريم اونقدر خودمو مبچسبونم خالم از خودم بهم ميخوره ٢ بار باهاش راجب قضيه رو راست حرف زدم جوابش اين بود كه تو وقت شناس نيستي خستمه فردا مريض دارم زندگي كه همش رابطه نيست درحاليه كه ٣ ٤ هفتس اصلا با هم نبوديم يه بار جلو خودمو گرفتمو نيازمو بهش معلوم نكردم ٤٨ روز رابطه نداشتيم اگه مشكل داشت ميرفتيم دكتر اكه زن ديگه بود خوب ولش ميكرم اينا نيست نميدونم چيكار كنم تا خالا نشده بياد سمتم بغلم كنه نوازش كنه و اخرش به رابطه منجر سه آرزو به دا موندم ميترسم اينجوري پيش بره نتونم ديگه عاشقش باشمو طلاق بگيرم