دوست صمیمیم خیلی تو فشاره من واقعا نمی دونم چه جوری بهش کمک کنم خوانوادش خیلی کوته فکر هستن خیلی تحقیرش می کنن با اینکه خیلی دختره باهوشی اما پدرش همیشه تحقیرش می کنه به خاطره درساش امروز یه زنگ خالی داشتیم تو مدرسه یهو گریش گرفت گفت دیگه نمی تونه تحمل کنه از دستشون خسته شده می گفت شبا وقتی می خابه نمی خواد فردای رو ببینه یا وقتی مادرش رو مادر صدا می کنه میگه چجوری روت میشه مادر صدام کنی من واقعا خیلی نگرانشم نمی دونم چجوری کمکش کنم پدرش اصلا آدمی نیست که بشه به حرفی قانع شد از زمین و زمان عیب می گیره آدمه مغروریه نمی زاره دوستم یه روزه خوش ببینه خیلی محدوده ومن نگرانم که آخرش خودکشی کنه اون موقع دیگه من نمی تونم تحمل کنمم حتمااا تقاصشو از اون کسافتا پس می گیرم لطفااااا اگه راهحلی دارید بگید بهم بحث یه زندگی طرفه