سلام
شش ساله ازدواج کردم یه دختر سه ساله دارم و با هزار دنگ و فنگ و گرفتن رژیم بازم حامله شدم و الان هفده هفته هستم رفتم سونو دکتر گفت بازم دختره ..راستش برا خودم فرقی نمیکرد و فقط برا اینکه دخترم تنها نباشه راضی شدم بازم باردار شم و سختیای بزرگ کردن بچه رو بپذیرم
شوهرم از وقتی فهمیده ب شدت ناراحته و چیزی نمیخوره میگه برو سقطش کن من دیگه دختر نمیخوام من خیلی ناراحت شدم گفتم من نمیدونستم انقدر برات مهمه وگرنه هرگز حامله نمیشدم چون دختر پسر شدن پنجاه پنجاهه و اینم میدونه ک جنسیت با مرد هست .موندم بین دوراهی بین گناه سقط و ب دنیا اوردنش ..اگه سقطش کنم گناه بزرگیه اگه نکنم با این شوهری ک من دارم هر روز میخواد سرکوفت بهم بزنه و یه عمر منت بذاره سر بچه. خیلی غمگینم خیلی ناامیدم از زندگی کاش من میمردم راحت میشدم خسته ام از این جاهلیت