بعد از ۳ سال دوستی
گذاشت و رفت
التماسش کردم
غرورمو شکستم
تا جایی التماسش کردم که گفت دیگه داری اذیتم میکنی
بهم گفت برو به زندگیت برس
دلیل خاصی هم نداشت سر چند تا چیز ببخود
خلاصه رفت
الان ۶ ماه بود که دیگه اصلا نمیدونستم کجاست چیکار میکنه
فقط خدا میدونه تو این ۶ ماه چی کشیدم
خورد شدممم
دیشب بعد ۶ ماه
یهو دیدم زنگ زد
اول بر نداشتم
دستم داشت میلرزید
فک کردم اشتباه زنگ ژده
بعدش که دوباره زنگ زد
دیگه دلم گرم شد
اتفاقا وقتی زنگ زد
قبلش
داشتم بهش فک میکردم که کجاست وچیکار مبکنه
گوشیو و بردلشتم
گفت سلام
نمیتونستم حوابشو بدم
صدام میلرزید
گفتم خوبی
گفت اره
دیگه هیچی نگفتم یه چندثانیه سکوت شد بعد زد زیر گریه
وحشتناک نفسش بالا نمیومد
فقطم داشت زمزمه میکرد اینارو که ببخشید ، نمیخواستم ، پشیمونم
اصلا هم هرچی نیگفتم چی شده فقط اینارو میگفت تا چند دقیقه آروم شد
ازش همه ماجرا رو پرسیدم
منو قانع کرد
مگه میشه یکیو دوست داشته یاشی ۳ سال باهاش باشی
۶ ماه تو نبودش انتظارشو بکشی بعد بیاد دست رد به سینش بزنی؟
این کار اصلا از من بر نمیاد
ولی میدونی از چی میترسم
اینکه رفته بوده باشه با یکی دیگه با اون عشق و حالاش رو کرده بعد طرف ولش کرده به من پناه آورده
ولی اینارو همه رو گفتم بهش میگه نه اینحوری نیست
ولی فک میکنم یکی که یبار اونجوری تونسته بره
چه تضمینی هست که دوباره نره؟
ولی اخه دوسش دارم..........
شما دخترا
هر کی که میخونه
بنظرتون این که زنگ زد و اینجوری کرد....
چیکار کنم
دارم اشتباه نمیکنم ؟