سلام
من فردی سی و شش ساله هستم که دوتا بچه دارم، از اول ازدواجم به خانمم ظلم کردم و اون بنده خدا تحمل کرده. اما الان دیگه تحملش تموم شده و خیلی عصبی شده.
من کلاً ادم رودربایستی و ترسویی هستم و تو جامعه نمیتونم حقم رو بگیرم یا از خودم دفاع کنم. متاسفانه فشار هایی که تو جامعه بهم وارد شده برام خودخوری و نشخوار فکری زیاد درست کرده. خوب وقتی کنار خانواده هستم همین عقده ها و افکار باعث میشن نتونم عشق و علاقه ام رو عمیقاً نثار خانواده ام کنم و بعضی وقتها هم همین افکار کلافه و بی حوصله ام میکنن.
وقتی از خانواده ام دورم، به خودم قول میدم که با رفتن به خونه اذیت نکنم یا اشتباهاتی که منجر به ناراحتی خانمم میشه رو مرتکب نشم. اما وقتی میرم خونه بازم برخی کارهام باعث عصبانیت خیلی زیاد همسرم میشه.
خودم میدونم که ضعفم در اعتقادات مذهبی و معنوی منو به این روز انداخته، اما نمیتونم حتی وضعیت مذهبیم رو بهبود بدم. یعنی نماز خوندن رو شروع می کنم اما دوباره بعد از مدتی قطع میکنم.
چیکار کنم که ثابت قدم باشم در محبت کردن به خانواده و انجام تکالیف مذهبی ام؟
چیکار کنم که دیگه اشتباهات گذشته ام رو تکرار نکنم؟
وقتی یه نفر متوجه اشتباهاتش میشه اما نمیتونه اصلاحشون کنه، اشکال کار از کجاست؟
خیلی ممنون