سلام من 17 سالمه و کنکوری هستم
الان حدودا سه ساله که من تو سردرگمی زندگی میکنم. نمیدونم چی میخوام و چی نمیخوام. نمیدونم کدوم تصمیمام برای خودمه و کدوماش برای اطرافیام. من همه دوره ابتدایی و سه سال متوسطه اولم رو توی مدرسه تیزهوشان جزو دانش آموزای برتر بودم ولی درست از وقتی که وارد دبیرستان و رشته تجربی شدم همه چیز خراب شد. دلیلش شاید این بود که مدرسه از اواخر سال نهمم مجازی شده بود و من هیچ جوره نمیتونستم با مجازی کنار بیام. سال یازدهمم هم به همین روال گذشت و منی که معدلم از 19.5 به پایین نمیومد معدل 17 شدم. حالا که سال دوازدهمم دارم بیشترین ضربه رو میخورم. مثل اینکه پایین بودن برام عادی شده باشه و درس نخوندن عادت شده باشه اصلا حس درس خوندنم نمیاد. احساس میکنم از اول زندگیمم همیشه بخاطر پدر مادرم درس خوندم و بیشتر از اینکه برای خودم مهم باشه که چه نمره ای میگیرم برام این مهم بوده که اگه نمره پایینی بگیرم مامان بابام چه فکری میکنن؟ الانم که کنکور دارم بیشتر از خودم این پدر مادرم و اطرافیان و حتی بچه های مدرسمونن که اصرار دارن باید درس بخونم و دارم استعدادی که دارم رو حیف میکنم و اگه نخونم پشیمون میشم..من چند بار سعی کردم شروع کنم. پیش مشاوره رفتم. پشتیبان گرفتم. جملات انگیزشی برای خودم نوشتم و رو در و دیوار چسبوندم. ولی هیچکدوم فایده ای نداشت. نهایتا یه هفته بهتر میشم و بعد دوباره به همون حالت عادی برمیگردم. انگار اصلا برای درس خوندن مداوم و طولانی مدت ساخته نشدم و حوصلم نمیکشه. به قدیما ام که نگاه میکنم با وجود اینکه درسم خیلی خوب بود ولی هیچوقت آدمی نبودم که با خواست و میل خودم و نه از روی اجبار درس بخونم. الانن نیدونم باید چیکار کنم. از یه طرفم حس میکنم هچ علاقه ای به درس خوندن ندارم و با این وضع حتی گه دانشگاهم قبول بشم اونجا کم میارم و حس میکنم اصلا اومدنم به رشته تجربی اشتباه بوده از یه طرفم نمیتونم الان کاملا عقب بکشم و فکر میکنم بدون درس خوندن و دانشگاه قبول شدن به جایی نمیرسم چون هیچ پشتوانه دیگه ای ندارم و اگر این اتفاق بیفته من میمونم با بدبختیام و آدمای دور و برم که قراره بهم بگن "چقدر بهت گفته بودم اینطوری میشه.."..توی فامیل بچه های موفق زیاد داریم و حتی خواهرم دانشگاه تهران درس خونده و الان خارج از کشوره و من الان فقط حس یه خرج اضافی و مایه سرافکندگی بودن رو دارم. بیشتر از هر چیزی فقط توقع و انتظار اطرافیانه که میترسونتم
شرایط و امکاناتم برای درس خوندن مهیاست
هدفم پرستاریه که نمیدونم واقعا هدف اصلیمه و یا صرفا بخاطر داشتن یه هدف انتخابش کردم
خیلی کلافه ام و همه چیز توی مغزم قاطی پاتیه
نمیدون چیکار کنم