سلام مشاورای عزیز وقتتون بخیر ... من طلوع هستم ۲۳ سالمه مادرم نوزاد که بودم جدا شده پدرمم کارگر هستش ... ما متاسفانه خیلی مشکل مالی داشتیم و داریم برای همین مستقل نشدیم اینم بگم شوهر مامانم اجازه نمیده که باهاشون در ارتباط باشم . الان توی خونه دوست بابام در خارج از شهر زندگی میکنیم حدود ۸ ماهی هست ... این اقا فلج هستش و خونواده ای نداره به ازای انجام کاراش ما هم پیشش زندگی میکنیم و یه چیزی با هم میخوریم .. مشکل اینجاست الان همه فهمیدن و خیلی طعنه و چی بهمون میزنن اخه حتی توی شهر هم نیست این مدت همش پنهونی میومدیم و میرفتیم که کسی متوجه نشه ولی داییم بهم زنگ زد گفت کمتر دروغ بگو و فلان بابات بی عرضه س و از این حرفا .... بخدا کلا روحیه م رو باختم افسرده و عصبی شدم نمیدونم باید چیکار کنم کسی هم نیست حمایتمون کنه . منم یه مدتی هست که شروع کردم واسه کنکور میخونم ولی ارامش ندارم اینجا خیلی اذیتم میکنه این مرد ، مدام غر میزنه حرف حرف خودشه به شدت لج میکنه غذا نمیخوره متاسفانه اینجوریه که خونواده ش ۲۵ ساله که ولش کردن و دیگه هم باهاش کاری ندارن ... ما شهرستان زندگی میکنیم و اینجا کار نیست . یکی از دوستام بهم گفت تهران واسه خونه سرایدار میگیرن و جا میدن و حقوق .. بعد من اگهی ها رو همه پیام دادم میگن که باید نفری ۳۰۰ هزینه ثبت نام و قرارداد و اینا داد که بعد بدن کارفرما اگه اوکی بود بهتون زنگ بزننن . چون تا حالا اونجا زندگی نکردم و اینا خیلی هم استرس دارم که ببینم اون کسایی که البته اگه دروغ نگن ما بریم پیششنون چطوری ان .. بعید نی سر کاری هم باشه
تورو خدا راهنمایی کنین یه دلم میگه بمون این ۶ ماه رو بعد، بعد کنکور برو یه دلمم میگه نزار بیشتر از این ابرومون بره از اینجا بریم . ولی اینو هم بگم تو تهران کسی رو نداریم اصلا بابامم ادم سر و زبون دار و اینا نیست سواد هم نداره مگه همه مسئولیتشو خودم قبول کنم بریم این فقط کار کنه .
ببخشین من کسی رو ندارم توروخدا اگه میشه راهنماییم کنین خیلی فکرم درگیره .