سلام خسته نباشید . من و پسری ۳ سال با هم دوست بودیم و هیچگونه مشکلی از لحاظ اخلاقی و رفتار و دیدگاه با هم نداشتیم. هر دو در زمان رابطه اگر اختلاف نظری راجب چیزی داشتیم با صحبت حل میکردیم و بسیار رابطه خوب و با اخلاقی داشتیم .
تا اینکه تصمیم به ازدواج گرفته شد . پدر و مادر من از هم جدا زندگی میکنند ولی در تمام مراسماتی که رسمی و می بایست با هم حضور داشته باشند حصور پیدا میکننند پسر از این موصوع خبر داشت و روزی که درخواست کزد برای جدی شدن رابطه اقدام کنه بهش گقتم تو میدونی سطح مالی و مشکل پدر مادرمنو هر چند در زمان خواستگاری و هر چیزی که قرار باشه حضور داشته باشند با آبرو حضور دارند و خلاصه پسر باز هم اسرار بر این داشت که این چیزها اهمیت نداره برای خانواده اش . تا اینکه مادرشون اومد و گویا بعد از رفتن همین چیزا رو دلیل بر مشکل ازدواج گفته بودن و گفته بودن ازدواج ما درست نیست راهنمایی میخوام و میخوام بدونم اینطوری سنجیدن اقراد درست هست؟