سلام روزتون رنگی رنگی!
دختری هستم 16 ساله کلاس یازدهم!
خانواده ای هستیم در رفاه کامل... دو خواهر دوقلو هستیم و یک خواهر 3 نزدیک به چهار ساله. پدرمم 47....
راستش رو بخواید حالم از پدرم بهم میخوره خیلی بده اینو مینویسم :)....
من از پدرم بدم نمیومد تا همین سه چار سال اخیر روز به روز کار بدی کنه من تنفرم بیشتر میشه مخصوصا اخیرا
تنفرم جوری نیست که با پدرم حرف نزنم یا اینجور چیزا نه میگیم میخندیم (سعی میکنم کاراشو فراموش کنم) ولی تا بحثی میشه تمام دق و دلی هامو خالی میکنم...
حالا این تنفر از کجا اومد...!
از همون 4 سال پیش که مادرم حامله بود طی بحث های پدر و مادر فهمیدم پدرم خیانت کرده... خیلی چیزای دیگه هم فهمیدم... ازش بدم اومد مامانم با تموم مهربونیش باز برگشت و چشماشو بست. صب تا شب تو خونه کار میکنه یه شام درست کنه پدرم دوست نداشته باشه یه چیز دیگه درست میکنه... پدرم اصلا نیست صبح میره. ساعت 2 تا 3.5 ظهر هست بعد میره تا 9 شب. که یه ساعت بعدشم من خوابم... حرفای قشنگ یاد خواهر کوچیکم نمیده... نه اینکه کلا بد دهن باشه... نمیدونم باعث شده خواهر چار سالم همش تو گوشی باشه (هم مامانم مقصره هم بابا)... طرز رفتار صبحت با بچه کوچیک رو بلد نیست... دیشب خواهرم همین جور از رو شیطونیش بازی میکرد و این کارا یهو میگه ریدی به کل زندگیمون.. من گفتم درست صحبت کنید بچه یاد میگیره.. مامانم میگه به تو مربوط نیست (ببخشیدا از بس ساکت مونده اینجور شده) دلم میخواد برای خواهر کوچیکم گریه کنم اون نباید به این دنیا پا میزاشت... واسه منو خواهرم هم محبتی نداره... فقط فکر میکنه ما تو بهترین مدرسه ایم لباسامون گرونه کافیه.. من حاضرم گدا باشم دلی پدر واقعی داشته باشم... جمعه ها خدا شاهده نمیدونم چرا همیشه بی حوصله اس تو اتاقه مریضه... یه روزم مارو تحمل نمیکنه بریم بیرون... جدیدا منو خواهرم از بس دق کردیم یاد گرفتیم تنایی بریم بیرون.. مامانمم هیچی نمیگه نمیدونم چرا انگار شوهرپرست شده ولی نیست فقط خودشو زده به کوری تا این مرد رو تحمل کنه خوبی هم داره هاا ولی ای کاش محبت به خانواده بلد بود خانواده دوست بود الان که عاقل شدم به این درک رسیدم واااای لایف استایلش افتضاح.. غذا که هیچی... همش فیلمو اینا میبینه سریالی نیست نبینه همش تو گوشی... یک دمدمی مزاج.. دوقطبی فک میکنه ما سه تا (مامانم و خواهر قلم) توخونه بد هستیم و یک بی لیاقتیم.. خودش خیلی خوبه :(..... درس میخونم که فقط از شهرم برم ( با اینکه شهری هستم بهترین دانشگاه های کشور رو داره) حاضرم برم یه جای دور این همه ظلم و ستم. ... از الان هم برنامه دارم واسه شغل دانشجویی و مستقل شدن... به من بگید چجوری صبر و تحمل دربرابر این رفتار های پدرم داشته باشم...❤️ و اینکه روز پدر نزدیکه دلم میخواست یک کتابی به بابام هدیه بدم شاید باعت رو رفتارش فکر کنه.. ❤️