سلام
من و خواهرام سی سال رو رد کردیم و هنوز مجردیم..اینکه چرا ازدواج نکردیم رو ارتباطات ضعیف خانوادگی میدونم اما بهرحال روابط خودمون هم تاثیر داشته. من از همه کوچکترم. بدلایل شرایط سخت زندگی مشکلات والدین بحرانهای زیادی رو داشتیم برخوردها دعواها و اختلافات زیادی بینمون پیش اومده طوری که من دیگه دل خوشی از هیچکدوم ندارم. همیشه سعی کردم همه شونو درک کنم و چون حقوق دارم هواشونو داشتم اما اونا اصلا هیچی نمیاد جلوی چشمشون و براحتی سر هر دعوایی دل منو میشکنن. واقعا دیگه نمیخام ارتباط نزدیکی باهاشون داشته باشم اما چون تو یه خونه ایم ناچارم تحمل کنم. از طرفی نمیخام کینه ای باشم و این بار ناراحتی رو تا اخر عمر حمل کنم. چطور اونها رو ببخشم اما دیگه اجازه ندم منو ناراحت کنن؟