سلام و عرض ادب
در مورد یکسری مشکلات و تداخلات بعد از عقد سوال داشتم از خدمتتون
من متولد 74 هستم و دانشجو و خانومم متولد 76 ایشون هم دانشجو
از اسفند 97 نامزد بودیم و مرداد 97 تا به الآن عقد هستیم
و مدتی هم قبل از نامزدی باهم دوست بودیم .
مادر من شخصی عصبی و زودجوش هست و چندباری جلوی خانومم به ایشون تیکع انداخته از حرف های مادرشوهری مثل برا پسر من زن زیاد هست و از این دست حرف ها.
حدودا 2 بار بین مادر من و مادر خانومم تماس تلفنی وجود داشته و هر بار تماس نتیجش دعوای لفظی و بگو مگوی این دو شخص و بهم ریختن روابط بین من و خانومم بوده
آخرین تماس مادرمن با مادرخانوم که مربوط میشه به 28 اسفند در مورد اینکه اونها چه روزی رو تمایل دارند که ما برای عید دیدنی بریم منزلشون بوده و بگو مگو از یه جای ساده شروع شده و هرکسی شروع به تخریب دیگری کرده از طرفی مادرخانوم هم نسبتا عصبی شده و بگو مگو بالا گرفته.
از طرفی روز بعد از دعوا من تصمیم گرفتم عیدانه برا خانومم ببرم که عیدانه از طرف خونواده خانوم پس زده شد و بهم گفتن که عیدانه رو برگردون تا مادرت یه کاری کنه مثلا پاشه بیاد اینجا و تکلیف مارو مشخص کنه
از روز 1 فروردین به این طرف خانوم من دگ تماسی با من نداشته نه تبریک عید نه هیچی و آخرین پیامی که من با ایشون داشتم حرف ایشون این بوده که من دگ شما رو نمیخام! و نه بهم پیام بده نه زنگ بزن و آرامش منو بهم نزن و دو شب گذشته هم منو بلاک کرده. با این حال بعضی اوقات پروفایل منو چک میکنه و اولین بار هستش که تا این حد خانوم من گارد گرفته.
قبلا وقتی همچین مواردی پیش میومد موضوع خیلی زود رفع میشد و من یا خانوم همه چیو فراموش میکردیم ولی الان حتی خانوم اجازه نمیده صحبت کنم که راه حلی با هم پیداکنیم
داخل پرانتز عرض کنم خدمتتون که پدر من و پدر ایشون در حاشیه هستن و مادرها این وسط بازی میکنند.
تولد خانومم 6 فروردین هست و من همون روز خواستم برم خونشون و تولد و کادو بگیرم که با مادرشون تماس گرفتم و مادرشون با عصبانیت و خشم ازینکه مادر من چرا اینطوریه و چرا رفته پشت سر ما هم به بقیه حرف زده گفت و حرفای قدیمی که در مورد یکسری مادیات بود رو وسط کشید . ایشون یه حرفی زدن که دختر ما دگ نمیخاد رابطه رو ادامه بده و هر تصمیمی هم بگیره من پشت ایشون هستم. و بهم گفتن ولی یک راهی داره اینکه شما بطور توافقی دختر مارو طلاق بدی و ما مهریه رو هم میبخشیم و خریدهای بعد از عقدی هم که شده رو نه ما از شما میخوایم نه شما از ما و بعد ازینکه شما سربازیت رو رفتی و برگشتی من قول میدم اگه مادرت درست شده بود دخترمو دوباره میدم بهت و اگرم نشد دخترم رو بدم نهایتش من با شما رفت و آمد خونوادگی میکنم!!!!
سوالاتی پیرامون این مسائل دارم از شما
اینکه منظور از طلاق جدی هست یا صرفا هارت و پورت و ترساندن؟
اگر موضوع طلاق جدی باشه و من نخام طلاق بدم و خانوم بخاد مهریه رو که 100 سکه هستش به اجرا بزاره راهکار بنظر شما چیه؟
دوم راه حلی که بتونم خانومم رو حضوری ببینم و قانعش کنم که دو نفره مشاوره بریم چون واقعا اتفاق خاصی نیفتاده که ایشون انقد گارد گرفته و ناراحته و منو نمیخاد
در کل راهکار حل این مشکل بنظر شما چیست
باتشکر