سلام
همسر من زمان ازدواج بسیار مذهبی نشان میداد بعد از یکی دو سال کاملا یه جور دیگه شده روزه میگیره ولی نماز نمی خونه یا فقط در محل کارش میخونه
اختلاف عقاید سیاسی با خانواده * من داره خانواده م حتی یک کلمه پیشش حرف نمی زنن ولی میگه چون میدونم توی سرشان چیه ازشون خوشم نمیاد
خودش با خواهر برادرش پیش من بحث میکنن با اینکه اذیت میشم یه کلمه نمی گم روی خوشمو حفظ میکنم ولی جدیدا حرفای رکیک به خانواده م میزنه تازه ما یه شهر دیگه هستیم و سالی نهایتا سه بار میاد خونه * مادر من
خیلی اذیت میشم
همیشه در حال نقد جامعه ست اونم با کلمه های بد خیلی بد
روانم داره فرسوده میشه
دائم تاکید میکنه که خونه * من کسی حق نداره از فلانی طرفداری کنه
سالهاست نظری نمیدم ولی چون فکرمو میدونه پیش من فحاشی میکنه که آروم بشه
نمیدونم چطور این قضیه رو حل کنم ده سال زندگیم داره نابود میشه