باسلام من مهتاب ٣٢ ساله هستم،لب شكري بودم ولي باجراحي بهترشده ام.فوق ليسانس هستم وچندسال است هرچه بدنبال كارم حتي حتي به حقوق٣٠٠_٤٠٠هم راضيم كاري پيدانميكنم؟حتي به كارخانه هم راضي شدم اماپدرم نذاشت.من يك برادر معلول ذهني دارم ويك خواهركوچكترازخوددارم كه ازدواج كرده،ازدواج خواهرم شوك بزرگي به زندگي من واردكرد،ازنگاه هاي مختلف اطرافيان تانيازشديد عاطفي خودم كه خيلي مرااذيت ميكند.من يك مادربزرگ دارم كه فوت شده وازنجايي كه مادرهاحتي بعدازمرگ هم به فكرفرزندان دردمندخود هستن،به خواب من ميايدوتاكيدميكندكه احتمالاگناهي داري كه مانع ازدواج توست.من يه دخترمذهبي هستم كه تابحال هيچ رابطه اي بانامحرم نداشتم.هميشه سعي ميكنم ديگران راشادكنم چه مادي چه معنوي.شايدتنهاگناه من گاهي دراثراسترس هاي شديدروحي يه خودارضايي كوتاه ياگاهي تندي كوچك بابردارمعلولم باشد.گاهي باپدرم بحث ميكردم ولي الان سعي ميكنم راضي نگهش بدارم.خواستم ببينم من چه كاركردم چه گناهي بزرگ مرتكب شدم كه سزاواراين سرنوشتم كه خداميداندكه هروزهروزبااشك به خواب ميروم مگرنه اينكه خداميگويدهرعلتي رامعلولي ست من نيازشديدعاطفي وجنسي دارم چراشرايط ازدواج وحداقل شغل مراحل نميكند؟من چكاركنم چه استغفاري كنم كه مشكلم حل شود؟استغفرالله روزي٧٠بارميگويم پس چه كنم؟مگردختراني كه ازدواج ميكنن مثل خواهرم پاك ازگناهن؟