من یه دختر ۲۱ ساله هستم که خیلی به هدف زندگی میکنم همیشه در طول زندگی دلم میخواست کارهایی که علاقه دارم رو انجام بدم ولی نشد بخاطر یه سری شرایط مالی و غیره. حتی توی رشته ای که دلم میخواست تحصیل نکردم .و دانشگاه هم بخاطر یه سری شرایط نرفتم.خیلی بی اعتماد به نفس بار اومدم از کودکی تا به الان اینطوری هستم که خانوادم رو مسببش میدونم .چه از لحاظ ظاهری و تا جایی که حتی اعتماد به نفس حرف زدن و ابراز احساسات و هر چیزی که احساساتمو نمایان میکنه رو ندارم نمیتونم به خوبی دوست پیدا کنم و خوده واقعیم رو نشون بدم همیشه احساس ضعف دارم و نمیتونم بخوبی با آدم ها ارتباط برقرار کنم و حرف بزنم هیچوقت اونجور که باید رفتار نمیکنم اون چیزی که درونمه خیلی فرق میکنه همه فکر میکنن ادم درونگرا و آروم و ساکتی هستم در صورتی که خودم فکر میکنم اینطور نیست. حتی در جمع خانوادمم هم احساس معذب بودن از ابراز احساساتم رو دارم نمیتونم منطق درونم و نظر واقعیم رو بیان کنم و همیشه حس میکنم اعضای خانوادم قبول دارن که من ضعیفم و این احساس بی اعتماد ب نفسی منو بیشتر میکنهحتی گفتن این حرف ها هم برام سخته و حس میکنم خیلی چیزا هست که اصن نمیدونم چجور بیان کنم چون تا حالا بیان نکردم من خیلی خنثی و افسرده شدم جوری که هر کاری انجام میدم و میخوام شروع کنم بعد چند روز یا یه مدت خیلی کوتاه ولش میکنم هیچ چیزی من رو خوشحال نمیکنه دوست زیادی ندارم تفریح زیادی هم ندارم اصلا تا بحال تفریح خوبی نداشتم حتی با خانواده .استقلال مالی ندارم خواهر و برادری که حال درونم رو بپرسه و باهاش راحت باشم ندارم همه چیز روی دلم سنگینی میکنه از اینکه بیکار توی خونه نشستم و کاری ندارم بیشتر دلگیر میشم هیچ کاری ندارم هیچ ذوقی و هیچ انرژی .حس میکنم دارم شکنجه میشم و کسی به فکر من نیست کسی نمیدونه چی میکشم گاهی خیلی زیاد گریه میکنم توانایی مشاوره رفتن هم ندارم