سلام همسر در زندگی مسئولیت پول در اوردن رادارد. همه مسئولیت خرید وکارهای خونه کار بچه ها برعهدی من گر کوتاه باش وشکایت باشد ناراحت می شود و چند روز رو عصبم راه می رود که خودبگویم غلط کردم .ریز یه سقف زندگی می کنیم ولی هیچ وقت باهم نیستم من یا کار بچه انجام می دهم یا کار خونه یا خرید و اون هروقت کارهست خونه باشد پا گوشی واگه کار داشته باشیم می گوید خودت انجام بده .وقتی نیاز به رابط زنانشویی دارد چند ساعت محبت می کند و دیگه نمی گوید خربه چند. قبلادرمسائل دینی معتقد بود وتازه نیست به همه فحش می دهد نمازنمی خواند صله رحم قطع کرده کم کم خدا منکر می شود و.. کارمی کند که نتوانم بگویم همیشه برای کارش دلیل دارد و اشتباه قبول نمی کند اگه حرف زدم می گوید همین که کارمی کنم ومعتاد نیستم خدا شکر کن سخته شود چی کارکنم به خاطره دخترم تحمل می کنم تازه بچه هاکارش فهمید ومیگوید این بابابد و ما دوستش ندارم بابچه ابط خوب نیست وهروقت خونه این گیر می دهد که دختر میگوید با کی می رود کار باور نمی شود دختر پیش نهاد طلاق می دهد می ترسم خانواده متوجه می شود. کمک کنی زندگی دخترهام ازبین نرودایا راه است یا طلاق بهتر راه می شود