من 15 سالمه * رفیقی داشتم ب اسم زهرا بخاطر * مسائل مزخرفی ازم جدا شد الان نزدیک 4 ماهه ن خواب دارم ن خوراک ب حدی داغون شدم ک چند بار دست ب خودکشی زدم چند وقتم هست ک ب فکر خودکشیم هیچ کس درکم نمکنه فقط یا مسخرم میکنن یا نصیحت های الکی من ب شدت بهش وابسته بودم هنوزم هستم خیلی داغون شدم خیلی لاغر شدم تنها کسی بود ک حالمو درک میکرد واسم اهم اهمیت قائل میشد خسته شدم از این وضعیت خودم هیچ انگیزه ای برا زندگی کردن ندارم فقط ب فکر * راه حلیم برا خلاص شدن خودم هر شب با گریه سر میکنم قلبم ب شدت درد میگیره ب طوری ک دستمم بی حس میشه من اونو جزوی از خودم میدونستم خیلی دوسش داشتم هنوزم دارم ب خاطر اینکه فراموشش کنم رفتم سمت پسر ک حداقل فراموشش کنم ولی نشد بدتر شد حالم وضعیتم وخیم تر شد واسه هر مناسبتی ک بود کادو میگرفتم چون دوسش داشتم لطفا کمکم کنین