سلام 6 سال است با آقایی در ارتباطم تا کنون چندین بار پیشنهاد ازدواج داده اما باز پشیمون شده و میگه اخلاق تندی دارم یا خودش خونه ندارد اوضاع مالی خوبی ندارم و شغل ثابتی ندارم و فلان... من همه اینارو قبول کردم اما باز نمیخواهد که ازدواج کند با من و خانواده اش با من مخالف هستن خواستگاری برای من اومده که خیلی سمج است و هرکاری میکند تا رضایت مرا جلب کند اما بهش علاقه ندارم و اوضاع خانه ما خوب نیست و 6 خاهریم که 2 تا طلاق گرفته بقیه 30 به بالا هستن منم 23 ساله ام نمیدونم چیکار کنم و دوس دارم با اونی که دوسش دارم ازدواج کنم خودش میگه باید بریم مشاور و تنهایی بریم محضر عقد کنیم اما من گفتم نه خیلی دارم اذیت میشم و اصلا نمیتونم فراموشش کنم چون تا فهمید خاستگارام جدی هستن گفت نمیخام از دستت بدم تا من رد کردم گفت اشتباه کردی ممکنه من بدون اینکه تو. بفهمی برم ازدواج کنم و تو بلاتکلیف بمونی و حسرت بخوری پس منتظر من نباش عروس شو دوباره چند روز بعد میاد میگه نه من نمیتونم ازت جدا شم و نمیتونم بذارم مال یکی دیگه شی ب فکر خودکشی افتادم بس حالم خرابه