باسلام
من مهتاب ٣٢ساله هستم.من مشكل لب شكري داشتم ولي ٣_٢ماه است باجراحي كمي بهترشده ام.من فوق ليسانس زيست دارم.كه هرچي دنبال كارميگردم پيدانميكنم.توقعم بالانيست وباحقوق٣٠٠_٤٠٠هم راضيم. وحتي به كاركارخانه هم راضي شدم ولي ياازطرف كارخانه بخاطرمدركم ياپدرم قبولم نميكنن.خواستگارهم ندارم.من يك خواهركوچكترازخودم كه ازدواج كرده ويك برادربامعلوليت ذهني دارم.ازدواج خواهركوچكترم شوك بزرگي براي زندگي من بود.ازخجالت واحساس شرمساري ونگاههاوزخم زبان هاي اطرافيان تااحساس نيازتنهايي عاطفي وحتي جنسي خودم رابراي من داشت.من مادربزرگي دارم كه فوت شده چندباري است به خوابم ميايدوميگويدشايدگناهي دارم كه مانع ازدواج من است.من دختري مذهبي هستم كه تابحال بانامحرم دوست ياحتي عاشق نشده ام.هرچي فكرميكنم اينها به ذهنم ميرسد:اول اينكه من كمي زود عصباني ميشوم به خاطرمشكلات روحي ،گاهي باپدرم بحث ميكردم ولي الان كه متوجه شده خيلي سعي ميكنم راضي نگهش بدارم،دوم اينكه من برادرمعلولم راخيلي دوست دارم وواقتاخيلي خوشحالش ميكنم ومحبت بهش ميكنم ولي گاهي به خاطراشتباهاتش باتندي باهاش حرف ميزنم،وگناه سومم اينكه گاهي مثلاماهي يبار وقتي خيييييلي بهم فشارروحي واردميشه دراثرفيلم هاي صحنه داريه خودارضايي انجام ميدم.
مگرنه اينكه خداوند ميگويدهرعلتي رامعلولي ست.پس نيازشديدعاطفي وازدواج من وافسردگي شديدم راچراجواب نميدهداين نيازنعمتي ازسوي اوست پس چرامن از١٥سالگي دعاهاي زيادوهدفداري براي ازدواج خواندم ولي جوابم رانميدهد،حتي ٥٩هفته جمكران رفتم گفتم پاسخم وجوابم انجاست همه جواب گرفتن مگه من چه كردم مگرهمه آنهايي كه ازدواج خوب دارن مثل خواهرم پاك هستن بخداالان حاجتي به جزمرگ برايم نمانده صبح وشب دراتاقم زندانيم وازبيكاري وبه هردري زدن ومجردماندنم ازهمه شرمگينم،هيچ كاري ازدستم برنميايدخيلي دست وپاميزنم.توروخدابگوييدچه هرچي استغفارهم ميگويم اثرندارد.
باتشكر