سلام به جناب مشاوره عزیز توروخدا کمکم کنین من۱۷ساله بودم که خواهرکوچیکم به دنیااومد من۱۸سالگی ازدواج کردم و۱۹سالگی بچه دارشدم اختلاف میان دخترم وخواهرم شروع شدوباعث دعوا بین منومامانم شد حالامن به جزخونه * پدرم جایی روندارم برم وقتی اونجامیرم مامانم همش بهم سرکوفت میزنه که دخترتوشلوغ میکنه چه قدر پررو وکلی ازاین حرفهابخدا خسته شدم نمیدونم چیکارکنم حالاهم که به بچه * دومم باردارم ونیازبه مراقبت ومحبت مادرم دارم اصلاپشتم نیست میگه بچه میخواستی چیکارهمش بهم زخم زبون میزنه همش احساس بدی دارم که بچه * دوم اوردم ازوقتی مامانم فهمیده حامله ام باهام بد رفتاری میکنه من قبلاهفته ای دوبارمیرفتم خونه * پدرم اما مامانم رک بهم گفت هفته ای یکباربیاین بسته دیگه مامانم اصلاخونه * مانمیاد کلی خواهش میکنم میاد حس میکنم دوستم نداره وبین من وخواهر۵ساله ام فرق میذاره مامانم بارفتاراش باعث شده ازخواهرم بدم بیاد اصلانمیخوام ببینمش توروخدا مشاوره * عزیز راهنماییم کن بامادرم چطور رفتار کنم
مامانم باعمم خیلی صمیمی هستن وچون اونابچه دارنمیشن اصلابه بارداری من خوشحال نشد همش میگه خداکنه اونابچه داربشن من خبرحاملگی توروچطور به عمه بگم وای همش ازاینکه بچه اوردم احساس گناه میکنم